اعتقادات
خداوند متعال(بخش اول)
س1: این که گفته میشود همه چیز دست خداست یعنی چه؟ به عنوان مثال آیا مسائل عادی و روزمرّه ما هم دست خداست؟ مثل اینکه تاکسی در خیابان گیرمان بیاید یا نه، یا گاهی انسان به جایی برخورد میکند و مسائلی از این قبیل، و دلیل این مطلب چیست؟
ج: شما کنار خیابان برای تاکسی میایستید، گاهی یک ساعت باید بایستید، این یک ساعت ایستادن یک نتیجه و معلول عملی است که قبلاً انجام دادهاید، مقدمات این یک ساعت ایستادن را شما حساب کن ببین چه جوری است، چرا شما این جا یک ساعت ایستادید و تاکسی نیامد؟ چرا تاکسی نیامد؟ رانندهاش تصادف کرد، چرا تصادف کرد؟ خوابش برد، همین طور جلو برو و بررسی کن، هیچ کدام از اینها دست(در اختیار) خودِ آدم نبود، برای همین میگویند همه کارها دست خداست، حتی چشم به هم زدن ما هم دست خداست، منتهی همهاش را مجانی گرفتیم و فکر میکنیم مال خودمان است، ما خودمان مال کی هستیم؟ برویم جلو کار درست میشود، ان شاء الله. ما فقط به خودِ این معطلی در خیابان فکر میکنیم و جلو نمیرویم، میگوییم چطور میشود که من این جا ایستادهام و ماشین گیرم نیامد، چرا ایستادهای؟ تمام این ها اتفاق افتاد که شما ایستادهای، این اتفاقات همه دست خدا بود و نتیجه هم مال اوست.
س2: محبت اهل بیت علیهم السلام و خدا چیست و چگونه به دست میآید؟
ج: شما پدرتان را چرا دوست دارید؟ چه جوری دوست دارید؟ مادر را چه جوری دوست دارید؟ آنها هم همین جورند، یک محبّتی همه انسانها دارند، اختیار دادن محبت دست خود آدم است، به مادر میدهد، به پدر میدهد، به دوست میدهد. گاهی به خدا میدهد گاهی هم نمیدهد، دست خودش است، مثل پول است خرج میکند. با همان محبت خدا داده شما میتوانی حضرات را دوست داشته باشی، چون از همه انسان ها کاملتر و بهتر هستند، آدم به آنها بیشتر محبت میورزد.
س3: ممکن است کسی در محبّت حضرات معصومین علیهم السلام متوقّف شود و از خدا غافل شود یا محبّتش نسبت به خدا کمتر باشد تا نسبت به امام معصوم؟
ج: بله، هست، چون حضرات معصومین بشر هستند و بشر ارتباط و محبتش با بشر بهتر و روشنتر است، لذا بشناسند گیر میکنند، امّا با خدا اینجور نیست، نه چشم میبیند، نه گوش میشنود، نه میشود لمس کرد، از این جهت یک مقداری مردم زودتر طرف حضرات میروند تا خدا.
س4: حالا اگر چنین حالتی داریم چه کار کنیم که این علاقهمان تعدیل شود و اول برای خدا بیشتر باشد؟
ج: راهش همین ترک گناه است، اطاعت فرمان همه اینها را اصلاح میکند.
س5: با توجه به آیه شریفه «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً»[1] چرا خیلی از کسانی که از خدا غافل هستند زندگیشان خوب است؟
ج: منظور از معیشت پولدار بودن نیست، اصل زندگی است، بعضیها خیلی پولدار هستند اما زندگیشان تنگ است، سخت است، پسرش منحرف یا معتاد شده است، دخترش از یک راه دیگر رفته، زنش یک ساز دیگر میزند. اینها زندگی را تلخ میکند دیگر، خدا یک مرضی میدهد به یکی از اینها دائما گرفتارند، اینها همه سختی است، گاهی پول زیاد است پُست هم زیاد است.
س6: در لحظه وقوع گناهی که ترک آن بسیار سخت است چگونه و به چه وسیلهای می توان از خداوند متعال استمداد گرفت؟
ج: از همان تصمیمی که برای گناه کردن گرفته است، وسط کار آن تصمیم را رها کند تمام میشود. مثلاً داری یک حرف گناه میزنی تا فهمیدی سکوت کن، تمام شد. کوه کندن که نیست. خیلی راحت است، عصبانی شدی و داری به یک نفر فحش میدهی، تا فهمیدی سکوت کن، فحش نده. اما اگر خودت را کنترل نکنی تا آخر میروی.
س7: طریق عاشقی خدا چیست؟
ج: اگر گناه نکنی ایمانت بالا میرود عاشق خدا میشوی، ان شاءالله.
س8: رسیدن به خدا با چه چیزی شروع میشود و با چه چیزی پایان مییابد؟
ج: با انجام واجب و ترک حرام شروع میشود، پایانش هم حضرت عزرائیل علیه السلام میآید ان شاءالله، آن وقت نتایج را به آدم میدهند.
س9: انسان چگونه متوجه میشود که در مسیر درست خود سازی گام برمیدارد؟
ج: اگر (انسان) گناه نمیکند در مسیر است، امّا اگر گاهی گناه میکند، نه هنوز در مسیر نیست.
س10: کند رفتن یا تند رفتن در این مسیر چه علائمی دارد؟
ج: آدم خودش میفهمد. کسی که اکتفا به واجب و حرام میکند همین کافی است، یک کسی بر این اضافه میکند، این تند رفتن است، آن اضافهها هم با یکدیگر فرق میکند. گاهی کارهای سخت را اضافه میکند، گاهی کارهای آسان را اضافه میکند، همه اینها تند و کندی را مشخص میکند.
س11: برای اینکه در مسیر حرکت به سمت خداوند و سیر و سلوک سرعت پیدا کنیم چه باید بکنیم؟
ج: گناه نکنید سرعت است، به وقت واجب را انجام دهیم و به وقت حرام را ترک کنیم سرعت است، اما دیر حرکت کنیم، واجبی را دیر انجام دهیم، نماز را بگذاریم تنگ غروب؛ کُند حرکت کردهایم.
س12: یاد خدا و آنچه انسان را به یاد خدا میاندازد و همچنین یاد مرگ در ترک گناه چقدر تأثیر دارد؟
ج: هر کدام از این دو مورد اثر و اندازه مخصوصی دارند، اگر آدم درست انجام دهد هر کدام به اندازه خودشان آدم را دعوت به تقوا میکنند.
س13: اگر موسیقی آدم را به یاد خدا بیاندازد یا به آدم آرامش دهد یا گاهی وقتها باعث گریه آدم بشود گوش دادن به این موسیقی باز هم حرام است؟
ج: بله این گریه درست نیست، این آرامش هم درست نیست، این مقدمه تفرقه است، فکر آدم را جاهای دیگر میبرد. عرض کردم تمام مجالس لهو و لعب که تشکیل میشود دو تا جزئش لاینفک است، یکی موسیقی است یک هم زن است.
س14: چگونه در مشکلات خدا را حس کنیم؟
ج: ایمان بالا برود حس میکنید، ایمان پایین باشد خدا هر کاری بکند حس نمیکنید، ایمان ندارید، ایمان زیاد باشد آدم زود حس میکند.
س15: برای افزایش یقین قلبی به خداوند چه توصیهای میفرمایید؟
ج: هیچ راهی جز ترک گناه نیست، تا ایمان ضعیف است یقین نیست. اگر گناه را ترک کردی کم کم ایمان بالا میرود و به تدریج به یقین مبدّل میشود، آنوقت دیگر راحت میشود.
س16: چرا آن گونه که از گفتگوی با دوستمان لذت میبریم از گفتگوی با خدا لذت نمیبریم؟
ج: چون خدا را نمیبینید، دوست شما یک آدم خوبی است، نیکی کرده است، صفات خوب دارد، این ها را دیدهای دوستش داری، اما خدا را که ندیدهای، نه خودش را دیدهای نه صفاتش را میبینی. بنابراین عقل میگوید: خدا هست و الّا چون او را نمیبینی کاری هم با او نداری، نوع مردم این جوری هستند، عاشق زن میشوند، عاشق پول میشوند، عاشق پُست میشوند، چون آنها را میبینند، امّا چون خدا را نمیبینند کسی عاشقش نمیشود.
س17: ما با خدا از طریق دعا و تکلّم قلبی حرف میزنیم و درد دل میکنیم، خدا چگونه با ما حرف میزند؟
ج: خدا در قرآن با ما حرف زده است؛ با حضرت موسی کلیم علیه السلام حرف زده است؛ با انبیا علیهم السلام توسط وحی سخن گفته است، اما با ما مستقیم صحبت نمیکند، بلکه به آنها گفته و آن ها به ما میگویند، اگر راست میگویی گوش به حرف خدا بده.
س18: آیا خداوند با حضرت مریم سلام الله علیها هم صحبت کرده است؟
ج: بله همان یک جمله را که در قرآن آمده است به ایشان گفت، و بیشتر از آن نفرمود، لازم هم نبود و الّا میگفت.
س19: چگونه نیت خود را برای رضای خدا قرار دهیم؟
ج: نمیتوانی. اگر ایمان پایین باشد، نمیشود. باید گناه نکنی تا ایمان بالا برود، آنگاه خود به خود در این خط میروی ان شاءالله.
س20:«أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»[2]،
ج: خدا که آدمها را آفریده است روزی آنها را نیز فراهم کرده است. قبل از اینکه آدم خلق شود خدا روزیاش را آماده کرد. زمین را آفرید، آب را درست کرد و همه چیز را آماده کرد، بعد انسان را سرِ سفره آماده خلق کرد، منتهی چشم به او داد ببیند روزیاش کجاست، پا به او داد آنجا برود، دست هم به او داد که بردارد. چقدر راحت! بعد هم بخورد و سپاسگزاری کند، بنابراین خدا کفایت میکند. او از ما عبادت و بندگی خواسته است، ما کار را برعکس کردیم، میگوییم تو بندگی بکن ما دنبال روزی بدویم ، دائما بدو، دارند میدوند، پدرِ مردم در راه دویدن برای پول درآوردن در آمده است.
مجموعه پرسشها و پاسخها از معلم اخلاق و معرفت حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه الشریف