متن جلسات اخلاق
راه تهذیب در قرآن(2)
موضوع بحث : راه تهذیب و تزکیه در قرآن کریم (2)
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبیالقاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین.
صراط مستقیم یعنی بنده بودن
جلسه گذشته موضوع بحث، پیدا کردن راهی بود که پروردگار متعال برای همه انسانها اعم از زن و مرد معین کرده بود که در طول زندگی از اول سن بلوغ تا آخرین روز عمر در آن راه زندگی را شروع و به پایان برسانند. ما به دنبال پیدا کردن چنین راهی بودیم، به حمدالله و حُسنِتوفیقه این راه پیدا شد و دیدیم ضمن آیات کریمه قرآن کریم خود خدا این راه را خیلی واضح و روشن برای بندهها معیّن و مشخص کرده است، که صراط مستقیم عبارت از چیست، همین قسمتی از این آیه کریمه کاملاً تفسیر واضح و روشن صراط مستقیم است،« وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ »[1]، در برابر فرمان منخدا، بندهوار اطاعت کنید، صراط مستقیم این است، اگر از ما پرسیدند صراط مستقیم در قرآن کریم به چه معنا است؟، ما همین آیه را بخوانیم تفسیر کامل است، که یعنی اطاعت فرمان خدا. خدا دو تا فرمان دارد، انجام واجبات و ترک محرّمات، اگر ما اطاعت کردیم وارد صراط مستقیم شدهایم، صراط مستقیم نه صراط آسمانی است نه زمینی است نه دریایی است و نه خاکی است، بلکه این است که فرمان از خدا باشد و اطاعت فرمان از ما انسانها، اگر گوش به حرف خدا دادیم وارد صراط مستقیم هستیم و الا داریم در مسیر جنگل و جنگلیها زندگی میکنیم و دنیا مثل حالا میشود، پس از اول سن بلوغ ما باید با انجام واجبات و ترک محرّمات بنده و عبد صالح خدا باشیم.
سر عصمت انبیا(ع)
سرّ اینکه پروردگار متعال همه انبیا(ع) را برای تربیت امتها اعزام میکند، در حالی که آنها را عبد و بنده صالح خودش تربیت میکند و هیچکدام از انبیا(ع) عبد شیاطین و نفسأمّاره نیستند و همه در حدّ شریعتشان معصوم هستند حتی یک مخالفت در برابر شریعتشان نمیکنند چیست؟. سرّ آن این است که آنها میخواهند به مردم هم این معنی را یاد بدهند که شما هم گوش به حرف خدا بدهید، اگر پیامبران خودشان مخالفت کنند مردم هم زودتر از اینها مخالفت میکنند، لذا خودشان محکم میایستند یک واجب را ترک نمیکنند، یک حرام را مرتکب نمیشوند تا امتشان از عملشان درس بگیرند و بعد با زبانشان تبلیغ میکنند، وقتی زبان و عمل توأم میشوند اثرش عمیقتر است، چون آنها میخواهند بنده تربیت کنند، اسلام و قرآن کریم دین بندهپروری است، چقدر پروردگار متعال در قرآن کریم به جای نام بردن از پیغمبر عظیمالشأن اسلام لقب تشریفی عبد را به او میدهد، « وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا» [2]! این عبدنا کیست؟ پیغمبراکرم(ص) با همه مقام و عظمتش عبد خداست، بنده خداست، او آمده که ما را هم عبد تربیت کند نه آزاد، البته محدود در حدودی که پروردگار متعال دستور داده است بنابراین از این طرف ما باید عبد باشیم، از آن طرف هم صراط مستقیم راهش اطاعت فرمان خداست.
از چه کسانی اطاعت کنیم؟
خدای متعال در قرآن کریم اطاعت سه نوع فرمان را واجب کرده است، اول : فرمانهای خودش در قرآن مانند: « فَأَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ »[3] و سایر امرها و نهیهایی که گفته است، اینها را باید اطاعت کنیم، دوم :« وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ»[4]، فرستاده من هم هر چه گفت باید اطاعت کنید گفتههای او گفته من است و آیه فرستاد:«مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ»[5]. اگر کسی رسول و فرستاده من را اطاعت کرد مثل این است که اطاعت منخدا را کرده است، سوم :« وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[6] یعنی کسانی از خود شما که حق فرماندهی دارند نه اینکه تنها فرمان بدهند، یک نفر در یک کشور کودتا میکند و فرمان میدهد این کار را بکنید آن کار را نکنید، شما حق ندارید اطاعت کنید چون او حق فرمان ندارد، او باید مجوّز داشته باشد، حضرات معصومین(ع) که فرمان میدهند از پیغمبراکرم(ص) مجوز آوردهاند، روز غدیرخم پیغمبراکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) مجوِّز داد گفت « مَن کُنتُ مُولاه فهذا عَلیٌ مولاه » [7]، آن هم به دومی داد، دومی هم به سومی و سومی تا دوازدهمی همه اینها اولیالامر منکم شدند، کسانی که صاحبان فرمان و مالک فرمان هستند و حق دارند فرمان بدهند، امروز این سه نوع فرمان اطاعتش بر ما واجب و لازم است، این تفسیر صراط مستقیم شد که ما هر روز موظفیم که حداقل ده بار در نماز از خدا بخواهیم « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ »[8]، خدا توفیق بدهد و ما هم گوش به حرف بدهیم، میگوید دروغ نگویید ما هم دروغ نگوییم، دزدی نکنید دزدی نکنیم، ظلم نکنید ظلم نکنیم، این را اطاعت فرمان میگویند، اگر همین کار را بکنیم همه کارها درست میشود، جامعه درست میشود، فرد تربیت میشود، زندان هم نداریم، پاسبان هم نمیخواهیم خود ایمان پاسبان انسان میشود، آدمها خودشان گناه نمیکنند، دزدی نمیکنند، این بساط راه نمیافتد.
تنها راه رستگاری بندگی خدا
اما اگر بخواهیم ما گوش به حرف خدا ندهیم، و مشکلات فردی و اجتماعی حل بشود باید صبر کرد تا روز ظهور انشاء الله برسد، حالا حالاها درست شدنی نیست، راهش فقط اطاعت فرمان خداست، هر وقت اطاعت کردیم به همان مقدار مشکلات کم میشود، اطاعت نکردیم مشکلات سر جایش هست و روز به روز هم بیشتر میشود، این راهی منحصر به فرد است، راه دیگر هم وجود ندارد، هر کسی خودش بخواهد در زندگی راه درست کند، موظف است نماز بخواند و در نماز بگوید:« اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ »[9]، پس همه راهها باطل است الا یک راه که خود خدا در قرآن کریم مطرح فرموده است، این مسأله صراط مستقیم که وظیفه همه ماها میباشد، زن و مرد باید در صراط مستقیم زندگی کنند، یعنی زیر سایه اطاعت فرمان، هر کجا هستی باش در بیابان و در خیابان باشی، شب یا روز باشد فرق ندارد، فرمان خدا که آمد باید اطاعت کنی، وقت نماز است باید نماز بخوانی، وقت روزه است باید روزه بگیری، وقت حرف است باید حرف بزنی، وقت سکوت است باید سکوت کنی، وظیفه را باید عمل کنیم شب و روز فرق ندارد، مکان فرق ندارد.
نزول آیات متعدد برای گرایش به سمت اطاعت فرمان خدا
بیان و تفسیر واضح صراط مستقیم خیلی سهل و آسان بود، دیدیم یک آیه کوچک تفسیرش کرد، حالا یک سؤالی پیش میآید پس این همه آیات در قرآن کریم جمع شده است اینها مال چیست؟ ششهزار و خُردهای آیه در قرآن است، با یکی دو تا آیه صراط مستقیم تفسیر شد، این همه آیه اینجا چه کارهاند؟ به چه منظور نازل شدهاند؟ شما باید این را بفهمید، موضوع کتاب آسمانی صراط مستقیم است که یعنی اطاعت فرمان خدا، این موضوع قرآن است، اما خدای متعال که آفریننده انسان است میدانست این آدم به این راحتی نمیتواند گوش به حرف خدا بدهد، اگر انسان میتوانست که اینگونه نبود از اول دنیا تا حالا اکثر مردم مخالفت فرمان خدا نمیکردند، حالا هم همین طور است بعداً هم تا مدت زیادی مردم بیشترشان گوش به حرف خدا نمیدهند، مراعات تقوا را در زندگی نمیکنند، چرا؟ چون آدم گرفتار غرائز است، نفسأماره حاکم بر او میباشد، از آن طرف شیطان هم قسم خورده است که من نمیگذارم انسانها به طرف صراط مستقیم بروند« لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ »[10] ، سر راهرفتن به صراط مستقیم مینشینم نمیگذارم انسانها به صراط مستقیم وارد شوند، یعنی کاری میکنم گوش به حرف خدا و رسول و امام ندهند، و همین کار را هم دارد میکند، چون خدا میدانست اینگونه است، این آدمها گرفتار این سه تا مشکل بزرگ هستند، و دائماً زمین میخورند. تعداد زیادی آیات به عنوان تهدید از مخالفت فرمان یا تشویق برای اطاعت فرمان نازل کرده است، آیه نازل کرده است که اگر گوش به حرف بدهید چنین و چنان خواهم کرد، اگر مخالفت فرمان کنی پدرت را فردا درمیآورم، تا آدمها بترسند مخالفت نکنند و به طرف اطاعت فرمان خدا بروند، این آیات شش هزار و خُردهای میشود، و همه اینها درباره همین است، مثلاً تعداد زیادی آیات راجع به جهنم و عذاب جهنم وارد شده است، همه اینها تهدید است، گوش به حرف ندهی عذابها پدرت را درمیآورند، این آیات هم زیاد هستند آدمها را میترسانند که به طرف اطاعت فرمان بروند. تعداد زیادی هم آیه راجع به بهشت و نعمتهای بهشت نازل شده است، به عنوان تشویق کسانی که گوش به حرف خدا میدهند که اگر زحمت کشیدی و روزه گرفتی بیاجر و مزد نیست، فردا من در بهشت از شما پذیرایی میکنم، تعداد زیادی از آیات اینگونه است. تعداد زیادی از آیات مربوط به معاد جسمانی است، آنهایی که مخالفت فرمان خدا را میکنند فکر نکنند اگر مخالفت کردند و مُردند کار تمام شده است و کسی با آنها کار ندارد، اینگونه نیست، من دوباره اینها را زنده میکنم و میپرسم آنجا چه کار کردی؟ اگر گوش به حرف داده باشند جزای خیر میدهم، اگر مخالفت کرده باشند پدرشان را در جهنم درمیآورم، این آیات هم مال این است. تعداد زیادی از آیات متکفّل بیان عذاب استیصال برای اقوام گذشته است، همه اینها این را به ما یاد میدهد که آنها چه کار کردند که مبتلا به عذاب شدند؟ گوش به حرف پیغمبرشان ندادند، پیغمبرشان را اذیت کردند، ظلم کردند، کشتند، مبتلا به این بلا شدند مواظب باشید شما آن کارها را نکنید، وقتی انسان حساب میکند میبیند تمام آیات نهایتاً یکی از دو کار را انجام میدهند، یا از مخالفت فرمان میترسانند یا به اطاعت فرمان تشویق میکنند تا ما به طرف اطاعت فرمان برویم. این نتیجه شش هزار و خُردهای آیه میشود، خیلی از آیات هم مربوط به اصل قیامت کبری است، که خدا دوباره انسانها را زنده میکند البته آنهایی که مکلَّف هستند، آنهایی که مطیع فرمان بودند ثواب میدهد، آنهایی که مخالف بودند عذاب میکند، همه اینها هم باعث میشود ما را گرایش به طرف اطاعت فرمان خدا بدهند. دیدن این آیات با وجود شیطان، با وجود نفسأماره، با وجود غرائز باعث میشود ما گرایش بیشتری به طرف اطاعت فرمان پیدا کنیم، خدای متعال خواسته یک کمکی به انسانها بکند؛ البته به حد اجبار نمیرسد اما موقعی که فرمان خدا میرسد و ما سر دو راهی قرار میگیریم، خدا میگوید این کار را انجام بده و نفس میگوید بخواب و انجام نده، این آیات به ما کمک میکنند که جانب اطاعت فرمان را تقویت کنیم. تنبلی نکنیم و مخالفت نکنیم که اگر مخالفت بکنیم خود را گرفتار عذاب میکنیم.
دعوت به تقوا؛ اثر اصلی آیات
بنابراین تمام آیات قرآن کریم اثرش این است که ما را به طرف اطاعت فرمان گرایش بیشتری میدهند، اما به حدی نمیرسد که مجبور باشیم کار را انجام بدهیم بلکه اختیار همچنان سر جایش هست. کمتر آیهای پیدا میکنید که در آن امر به تقوا وارد نشده باشد، تقوا یعنی گوش به حرف خدا دادن، وقتی فرمان خدا به ما میرسد خودمان را از مخالفت فرمان حفظ کنیم و نگه داریم، تقوا از ماده وِقایَه است به معنای حفظ کردن و نگهداری، وقتی خدا میگوید نماز بخوان، کاری کنم نماز بخوانم، نماز را ترک نکنم اگر گوش به حرف بدهم خودم را از مخالفت فرمان حفظ کردهام، اگر خدا میگوید دروغ نگو، ظلم نکن، من هم مخالفت نکنم و خودم را از مخالفت فرمان حفظ کنم، این را تقوا میگویند، چه امر زیاد باشد، چه کم باشد.
عمومیت دعوت به تقوا از ابتداء خلقت انسان
اتفاقاً این کار را خدا از اولین شریعت انجام داده است، امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه فرمودند اولین شریعتی که خدا نازل کرد، دستور داد به مردم که تقوا را مراعات کنید، یعنی گوش به حرف بدهید، وقتی خدا با شما حرف میزند میگوید دروغ نگو، ظلم نکن این کارها را نکنید، اما معالاسف خیلیها مخالفت کردند، گوش نمیدهند. خدای متعال هم در قرآن کریم انواع و اقسام آیات تقوا را برایمان نازل کرده است، گاهی در برابر تقوا وعده منافع مادی داده است و گاهی وعده منافع معنوی داده است، اول اعلام کرده فکر نکنید ما فقط در قرآن اسلامی به شما توصیه میکنیم تقوا را مراعات کنید، ما از اولین شریعتی که کتابی به آنها دادیم تا به شما برسد در همان جا اعلام کردیم و احکام و حرفهایمان را زدیم و گفتیم به حرفهای ما باید گوش بدهید و این یعنی تقوا، « وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ»[11] ، ما آنهایی که قبل از شما به آنها کتاب دادیم یهودی، مسیحی و همچنین شما مسلمانها که قرآن را به شما دادیم در همه اینها توصیه و سفارش کردیم که اتقوا الله، گوش به حرف خدا بدهید، مخالفت فرمان نکنید، و این فرمان عمومی است، یا خطاب به مسلمانها دارد که ،« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»[12]، شما که خدا را قبول دارید گوش به حرف بدهید، خدا میگوید نماز بخوانید بخوانید، روزه بگیرید بگیرید، ظلم نکنید نکنید، شما که خدا را قبول دارید حرف خدا را هم باید بپذیرید و عمل کنید.
آثار متعدد تقوا
و بعد پروردگار متعال برای تقوی آثار و منافع مادی برشمرده است، چون مردم اغلب مادی هستند، مثلاً فرموده است: « وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ»[13]، اگر مردمی که در قُری و شهرها زندگی میکنند گوش به حرف خدا میدادند واجب خدا را انجام میدادند؛ حرامش را هم ترک میکردند منخدا از بالا به اندازه نیاز باران میفرستادم زمین هم بذرها را سبز میکرد، ارزاق عمومی انسانها به وفور پیدا میشد، اما ما ندیدیم یک قریه، یک شهر بتوانند باتقوا زندگی کنند، گاهی عدهای تقوا را مراعات کردند و عدهای هم نکردند که ببنیم حرف خدا پیاده میشود یا نه، اما خدا گفته یکی از عوامل بزرگ جلوگیری از قحطی مسأله تقواست، اگر مردم گوش به حرف خدا بدهند معنا ندارد باران نیاید، خشکسالی بشود، امام صادق(ع) فرمودند هر سال به یک اندازه باران میآید، منتهی یک منطقهای گناه میکنند خدا سهم باران آنها را به بیابانهامیفرستد یا به دریا میریزد، به اینها نمیدهد، میگوید چرا گناه کردید؟ به عنوان ادب کردن به اینها باران نمیدهد سه سال، چهار سال خشکسالی میشود، مشکلات پیش میآید، بنابراین خدا وعده داده است که تقوا را اگر مراعات کنید یکی از آثارش این است که قحطی پیش نمیآید، خشکسالی پیش نمیآید. قرآن حتی تقوا را در جنگ مؤثر اعلام کرده است، فرموده است :« إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً»[14] اگر شما مسلمانها در سایه صبر، تقوا را مراعات کنید توطئه و کید و مکر دشمن روی شما اثر منفی نخواهد گذاشت، بیاییم بررسی کنیم ببنیم تقوا در جنگ هم اثر دارد چون تقوا طبق آیه شریفه « وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ » [15] « مردم به یقین بدانید که خدا با آدمهای باتقوا است»، یعنی آدم باتقوا به علاوه خداست، به علاوه علم و قدرت خداست، تنها نیست. انسان خودش به تنهایی ضعیف است، اما به علاوه خدای توانمند و قوی دیگر ضعیف نیست، خدامیگوید اگر گوش به حرف بدهی هر کجا شما ضعیفی من کمکت میکنم، شما نمیدانی ولی من میدانم، کمکت میکنم، وعده داده است، لذا آیه فرستاد« مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا »[16] اگر کسی مستمراً تقوا را ادامه داد - فعل مضارع دال بر استمرار است – ، نه اینکه یک هفته، دو هفته گوش به حرف خدا بدهد، بلکه مستمراً انجام دهد یکی از آثارش این است «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا» یعنی در مضائق و تنگناهای زندگی دنیایی برایش بیرون شد فراهم میکند، من خدا بلدم، قدرت دارم، علم دارم، آن انسان نه قدرت دارد نه علم، چون تقوا را مراعات میکند به من ضمیمه میشود از علم و قدرت من استفاده میکند برایش راه بیرون شد فراهم میشود، یک راهی را میرود میبیند همان راهی بود که باید میرفت، بعضیها چهل تا راه میروند برمیگردند اما کارشان درست نمیشود، تقوی یک همچنین اثری هم دارد، میگوید خدا کاری میکند از اول وارد راهی میشوی که بنا بوده وارد بشوی، اما آن کسی که تقوا ندارد با فکر خودش وارد میشود میبیند اشتباه شد، دومین راه، سومین راه به نتیجه نمیرسد، این هم یکی از وعدههای مادی زندگی است که اگر انسان بخواهد دچار ناراحتی، دچار اضطراب در اثر نرسیدن به مقاصد و اهداف نشود تقوا را مراعات کند، خدا کمکش میکند از اول آن کاری که باید بکند انجام میگیرد و به نتیجه میرسد، اینها نتیجه و فوائد مادی و معنوی تقوا است که پروردگار متعال ضمن آیات برای تشویق انسانها نازل کرده است، بعد از بیان صراط مستقیم همه این آیات آدمها را دعوت میکنند به اینکه گوش به حرف بدهید، اگر چه شیطان میگوید نه، نفسأماره میگوید نه، اما شما گوش به حرف خدا بدهید این همه منافع در ادامه این تقوا نصیب شما خواهد شد، بنابراین مشخص شد موضوع کتاب آسمانی ما هدایت انسانها است، هدایت هم یعنی راهنمایی، آن راه هم عبارت است از صراط مستقیم، صراط مستقیم هم طبق تفسیر خود خدا اطاعت فرمان خداست، یعنی انجام واجب و ترک حرام، این محور و موضوع قرآن کریم است، مابقی آیات هم به عنوان دعوت ما و تشویق ما به اطاعت فرمان نازل شده است، چون خدا میدانست که در ما چیزهایی است که ما را دعوت به مخالفت میکند، لذا خدا هم این آیات را نازل کرده ما بخوانیم و به آن مشوّقها دلگرم بشویم و به طرف اطاعت فرمان خدا برویم.
وظیفه طلبهها در مسیر دعوت مردم
به خصوص شغل ما طلبهها دو چیز بیشتر نیست، اول ما میخواهیم اسلام شناس شویم، دوم دین را به مردم برسانیم و ابلاغ کنیم، این یکی از وظایف است، باید درس بخوانیم که بتوانیم راه را از قرآن و حدیث بفهمیم و به مردم ابلاغ کنیم، برای این کار اول باید خودمان عمل کنیم، انبیا(ع) اول عمل میکردند بعد از مردم میخواستند، پیغمبراکرم(ص) فرمودند اگر من میگویم شما نماز بخوانید اول خودم میخوانم بعد میگویم شماها بخوانید، اگر میگویم فلان کار را نکنید حرام است، اول خودم نمیکنم بعد به شمامیگویم نکنید، ما اول قبل از مردم باید عمل به دانستههایمان کنیم بعد آن را از مردم بخواهیم، اگر خدای نکرده ما هم مثل مردم گاهی انجام بدهیم گاهی انجام ندهیم نمیتوانیم در جامعه اثر مثبت بگذاریم و محروم میشویم، مردم میفهمند میگویند ما را از کار میاندازند، بنابراین هم باید خوب درس بخوانیم تا بتوانیم خوب از قرآن و حدیث بهره ببریم، و بعد هم خودمان اول عمل کنیم، حتی یک واجب را ترک نکنیم و یک حرام را مرتکب نشویم انشاء الله، آنگاه وجودمان چراغ روشن در راه این جامعه قرار میگیرد و از وجود ما خیلیها بهره میبرند. حال که فهمیدیم راه ما در زندگی اسمش صراط مستقیم است آن هم عبارت از اطاعت فرمان خداست امیدواریم که پروردگار متعال کمک کند پیش قدم باشیم و مردم عملاً از ما یاد بگیرند بعد با زبان مردم را به تقوا و صراط مستقیم دعوت کنیم. نثار ارواح طیّبه آنهایی که این راه را به ما یاد دادند و احکام خدا را به ما منتقل کردند و به ما هم گفتند خودشان در حد عصمت عمل کردند و گفتند شما نمیتوانید معصوم باشید بلکه در حد تقوا مراعات کنید. نثار ارواح طیبه همه آنها سه صلوات ختم کنید.
متن درس اخلاق حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی (اعلی الله مقامه) – 19/12/1389
حرم حضرت معصومه ( سلام الله علیها) مسجد اعظم - قم
[1] - سوره مبارکه یس آیه 61
[2] - سوره مبارکه بقره آیه23
[3] - سوره مبارکه مجادله آیه 13
[4] - سوره مبارکه نساء آیه 59
[5] - سوره مبارکه نساء آیه 80
[6] - سوره مبارکه نساء آیه 59
[7] - قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه ع هَلْ لِلْمُسْلِمِینَ عِیدٌ غَیْرَ یَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ الْأَضْحَى وَ الْفِطْرِ قَالَ نَعَمْ أَعْظَمُهَا حُرْمَةً قُلْتُ وَ أَیُّ عِیدٍ هُوَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ الْیَوْمُ الَّذِی نَصَبَ فِیهِ- رَسُولُ اللَّهِ ص أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَالَ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ قُلْتُ وَ أَیُّ یَوْمٍ هُوَ قَالَ وَ مَا تَصْنَعُ بِالْیَوْمِ إِنَّ السَّنَةَ تَدُورُ وَ لَکِنَّهُ یَوْمُ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ فَقُلْتُ وَ مَا یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَفْعَلَ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ قَالَ تَذْکُرُونَ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ فِیهِ بِالصِّیَامِ وَ الْعِبَادَةِ وَ الذِّکْرِ- لِمُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَوْصَى أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَع أَنْ یَتَّخِذَ ذَلِکَ الْیَوْمَ عِیداً وَ کَذَلِکَ کَانَتِ الْأَنْبِیَاءُ ع تَفْعَلُ کَانُوا یُوصُونَ أَوْصِیَاءَهُمْ بِذَلِکَ فَیَتَّخِذُونَهُ عِیداً.( کافی ج4 ص149
[8] - سوره مبارکه فاتحه آیه 6
[9] - سوره مبارکه فاتحه آیه 6
[10] - سوره مبارکه أعراف آیه 16
[11] - سوره مبارکه نساءآیه 131
[12] - سوره مبارکه مائده آیه35
[13] - سوره مبارکه أعراف آیه96
[14] - سوره مبارکه آلعمران آیه 120
[15] - سوره مبارکه توبه آیه 123
[16] - سوره مبارکه طلاق آیه 2