آداب اجتماعی
دعا(بخش اول)
س1: چرا دعا کنیم؟
ج: ...(دعا یعنی) خواستن از خدا، اظهار حاجت و نیاز به خدای متعال. این واقعیتی است که خیلی از انسانها این واقعیت را زیر پرده مخفی میکنند، اظهار نمیکنند و خدا میخواهد اظهار بشود یعنی ما باور کنیم که ما محتاجیم، ما نیازمندیم این را نمیشود قایم کرد. خدا دوست دارد غنی و بینیازی او را ما اظهار کنیم و نیاز و احتیاج خودمان را هم اظهار کنیم.
برای اظهار این احتیاج دعا بهترین وسیله است، لذا اصلش واجب است. به قول فقهای قدیم در نماز یکبارش واجب است. آن زمان کسانی که دعا نمیکردند منشأش استکبار بود. خودشان را بزرگتر میدیدند که اظهار حاجت کنند. مثل خیلی از افراد حال حاضر که به آنها برمیخورد (و میگویند): با این ثروتی که داریم، پست و مقامی که داریم، تلفن داریم، همه چیز داریم، دعا برای چه بکنیم؟ ترک دعا کلاً علامت استکبار است. لذا خدا تحدید کرد فرمود آنهایی که خودشان را بزرگتر از این میدانند که دعا کنند و اظهار احتیاج به من بکنند، «سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرین»[1]، روز قیامت آنها در اثر همین استکبار و ترک دعا گرفتار عذاب جهنّم خواهند شد. دعا مخّ عبادت است.
س2: با توجه به اینکه خداوند دانای به همه اسرار است معنای دعا کردن چیست؟ خدا که اسرار را میداند ما مثلاً کلی دعا کنیم، جزئی دعا کنیم؟
ج: بنا شد که دعا فلسفهاش چه باشد؟ اظهار فقر من و اظهار بینیازی خدا، این اصلش است، منتهی خدا دیده بدون عامل کسی نمیآید این حرف را بزند لذا گرفتارش میکند، مریضش میکند، سرطان میگیرد، این در و آن در میزند، این مال این است، اگر آدم این کار را قبول میکرد و میگفت چه بسا آنها لازم نبود، اما آدم زیر بار نمیرود، در حکمت خدا چارهای نیست جز اینکه او را گرفتار کند تا الله و لبیک کند.
س3: آیا نمیشود آن چیزهایی را که خدا میخواهد با دعا بدهد، بدون دعا میداد؟
ج: نه؛ باید دعا کنی که محتاج بودن اظهار شود. اگر این حاصل نشود، اوضاع خیلی خراب میشود؛ خدا نمیدهد؛ الّا اینکه شما مجبور شوی آن را درست کنی و حاضر شوی به خدا بگویی: «من ندارم و تو داری». آنوقت به شما میدهد.
س4: راه جایگزین غیر از دعا کردن ندارد که خدا از راه دیگر بدهد؟
ج: نه ندارد، بهترین جایگزینش همین دعاست.
س5: خداوند که بینیاز مطلق است و هیچ نیازی به عبادت ما ندارد، پس چرا این عبادات - مخصوصاً دعا- را از ما خواسته است؟
ج: خدا احتیاج ندارد ولی ما سر تا پا احتیاجیم. ما بدون این وظایف درست نمیشویم؛ نه فردمان اصلاح میشود و نه جامعهمان؛ لذا این را برای ما درست کرده نه برای خودش. ما باید ظلم نکنیم و باید حقّ کسی را پایمال نکنیم. اگر نکردیم، جامعه ما جامعه انسانی است و اگر کردیم، جامعه حیوانات میشود.
بنابراین تمام چیزهایی که خدا فرموده: «انجام بده واجب است و ترک کن حرام است»، برای اصلاح انسانهاست، نه برای اصلاح خودش؛ خودش که احتیاج ندارد که ظلم کند و مال کسی را بخورد. همهی این صفات برای ماست؛ صفت ما مالمردمخوری است؛ صفت ما خونریزی است؛ صفت ما ظلم است. در آدمها همهچیز پیدا میشود. صدام هم پیدا میشود.
اگر انسان بخواهد اصلاح شود، بدون نماز نمیشود؛ بدون ایمان نمیشود؛ اگر انسان ایمان نداشته باشد، به حرف خدا گوش نمیدهد؛ اما ایمان که باشد، فی الجمله به حرف خدا گوش میدهد؛ کمتر ظلم میکند؛ کمتر انسان میکشد. تمام این عبادات برای اصلاح ماست. اگر کلّش را انجام دهیم، همهچیز حل میشود؛ نه اینکه بعضی را انجام دهیم و بعضی را نه؛ در اینصورت مشکلات هم بعضیهایش حل میشود و بعضیهایش نه. بدون اطاعت فرمان خدا هیچ مشکل فردی و اجتماعی در زندگی انسان حل شدنی نیست. همهی اینها برای اصلاح همین مشکلاتی است که خود ما تولید میکنیم؛ خدا نیازی ندارد.
س6: خدا که ما را آفریده است پس باید هر چه هم نیاز داریم به ما بدهد؟
ج: داده دیگر، منتهی شما عوضی خرج میکنید، کم میآورید، اگر آنهایی که خدا میدهد به شما درست و به جا مصرف کنی کم
س7: خدا که ما را آفریده است پس باید هر چه هم نیاز داریم به ما بدهد؟
ج: داده؛ منتهی شما عوضی خرج میکنید و کم میآورید. اگر آنچه خدا به شما میدهد، درست و بجا مصرف کنید، کم نمیآید. راه حلّش این است. ما باید دادههای خدا را عاقلانه توزیع کنیم. به یک نفر پول میدهد؛ اگر حقوقی را که اول ماه میگیرد، یک شب به رستوران برود و خرج کند و تمام شود، چطور میشود؟ بیست و نه روز باید بیپول بماند. پولش را باید در سی روز تقسیم کند، کمی هم بیشتر که اضافه بیاید برای کارهایی که پیشبینی نشده است. اگر بخواهی مَشتیگری کنی، لَنگ میمانی. خدا به شما عقل داده که این کار را نکنی، ولی خیلیها عقلشان را هم میخورند! اینجا عقل بیچاره از کار میافتد. آن قدر هواپرستی میکنند و به عقل بیحرمتی میکنند که عقل، هیچکاره است یا برعکس به خدمت هواپرستی انسانها در میآید. آنوقت همین کارهایی که میبینی میشود؛ در نتیجه اوضاع به هم میریزد.
س8: اگر خدا همهچیز را داده دیگر چه نیازی است ما دعا کنیم؟
ج: برای اثبات فقر و بیچارگی خودت باید دعا کنی که خیال نکنی نیازی به خدا نداری. چنین حالتی پیش میآید. وقتی خدا به انسان زیاد میدهد، کمکم دعا فراموش میشود. کسانی که پول دارند، غالباً دعا نمیکنند و میگویند هر چه بخواهیم داریم. اگر مریض شویم، میرویم اسرائیل، گرانترین بیمارستانها را اجاره میکنیم.
شخصی مریض بود و یک طبقهی بیمارستان را اجاره کرده بود که مخصوص خودش باشد. بله اینطور میشود؛ انسان است. این انسان تا اعتراف نکند که فقیر است، زیر بار نمیرود. نتیجهی باور اینکه «من غَنی و بینیازم»، این است که با خدا معارضه میکند؛ لذا خدا فرموده: «دعا کن و اظهار کن که تو فقیری و من غَنی؛ زیاد هم باید دعا کنی تا هیچوقت یادت نرود».
س9: آن کسی هم که تا این لحظهاش را دارد و از فردایش هم خبر ندارد، باید برای بعدش باز آن هم نیاز را اعلام کند؟
ج: همین الآنش هم نیاز دارد، اگر نیاز نداشته باشد گوش به حرف نمیدهد، اگر گوش به حرف ندهد خراب شده است، اگر نداد زیاد دنبال پول میافتد، دنبال عیّاشی میافتد، بیچاره میشود.
س10: فرق دعا کردن و دعا خواندن چیست؟
ج: دعا کردن این است که هر کسی با زبان خودش با وضع خودش از خدا چیزی بخواهد، عرب به زبان عربی، عجم به زبان عجمی، هر کسی به زبان خودش ساده و بیمقدمات. خب هستند دیگر بیسوادها، دهاتیها، روستاییها، شهریها، هر کسی که خدا را قبول دارد وقتی گیر میکند دعا میکند، این را میگویند دعا کردن. دعا خواندن معنایش این است که حضرات معصومین علیهم السلام دیدند آدمها چیزهای مخصوص را میخواهند که فقط محدود و مخصوص مادیات است. یک دعاهایی را خودشان را تنظیم کردند که مسائل معنوی را هم در آن انداختهاند و به ما یاد دادند که وقتی میخواهید دعا کنید اینجوری دعا کنید، اینها را هم اضافه کنید و اینها را هم جزء حاجات خودتان در بیاورید، اینها را میخوانند، به این میگویند دعا خواندن، وقتی دعا خواندند میفهمند که این چیزها هم لازم است بعد در دعا کردنشان از خدا میخواهند.
س11: دعا کردن مهمتر است یا دعا خواندن؟
ج: آنچه من خودم میگویم و از خدا میخواهم، مهم است؛ چون با اخلاص و با صفا درخواست میکنم. وقتی گرفتارم یا مریضم یا بدهی دارم یا آبرویم در خطر است، خواست قلبیام را بیهیچ ریا و خصوصیتی از خدا میخواهم.
ولی دعا خواندن، اینطور نیست؛ دعا خواندن، تعلیمی است. چون دعاها را آنها فرمودهاند، میخوانم. این یعنی هنوز خودم احساس نکردهام که اینها را ندارم و باید داشته باشم. مانند وقتی نشدهام که عملاً بدهی دارم و آبرویم دارد میرود تا نیازم را از خدا بخواهم. هنوز به آنصورت نرسیده است؛ لذا دعا را میخوانم و رد میشوم. اثرش فقط همین است که میفهمم. حضرات علیهم السلام فرمودهاند باید این دعاها را جزء نیازهایت حساب کنی و بخواهی. اما اینکه کی بخواهم، کمی کار دارد. اما اوّلی که دعا کردن است، نقد است. تا طلبکار در خانه میآید، الله لبّیک میگویم.
س11: از میان دعاها کدام دعا را بیشتر بخوانیم؟
ج: همه دعاهایی که حضرات علیهم السلام فرمودهاند به نوبت بخوان، هر روز یکیاش را، هر ماه یکیاش را، هر سال یکیاش را بخوان، در همه گردش کنید و ان شاء الله از همه استفاده کنید، اگر همه را معصوم گفته است، همهاش خوب و مفید است، منتهی همه را نمیشود یک دفعه خواند، به تدریج بخوانید.
س12: جهت دعا، مناجات و خلوت با خداوند متعال و زیارت برای معرفت بیشتر پیدا کردن نسبت به اهلبیت علیهم السلام چقدر باید وقت قرار دهیم؟
ج: وقت ندارد، کسب فضائل و معرفت وقت ندارد، بسته به حرکت و سرعت حرکت شماست. هر چه بیشتر تقوا را مراعات کنید و کمتر گناه کنید زودتر درست میشود. بعضیها تا آخر عمر هم حاضر نیستند گناه را ترک کنند لذا هیچوقت موفق نمیشوند. بعضیها زودتر و بعضیها هم دیرتر. بسته به شماست، هر وقت تصمیم جدی گرفتی گناه را زمین بگذاری مشکلات حل میشود ان شاء الله. مگر شما آن خطبه شعبانیه که پیغمبراکرم -صلوات خدا بر او- در آخرین جمعه ماه شعبان برای بهتر استفاده کردن مسلمانان از ماه رمضان انشا فرمودند را نشنیدهای؟! در انتهای خطبه پیغمبراکرم چه فرمودند؟ امیرالمؤمنین صلوات الله و سلامه علیه پرسیدند افضل اعمال در این ماهی که شما اینهمه فضیلت برای آن بیان کردی چیست؟ ایشان فرمودند: «الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّه»[2]ترک گناه بهترین عمل است. شما ترک گناه بکن بعد بگیر بخواب، اما اگر بروی مفاتیح را بخوانی و گناه هم بکنی هیچ فایده ندارد، مسأله اصلی ترک گناه است. باید با تمام جدّ به ترک گناه شروع کرد ان شاء الله کمکم درست میشود.
س13: در بعضی روایات وارد شده است که مثلاً اگر سوره حمد را هفت یا هفتاد مرتبه بخوانی شفا پیدا میکنی، یا فلان دعا برای مداوای فلان درد است، به این دعا چگونه نگاه کنیم؟ چقدر عقیده پیدا کنیم؟
ج: دعا دعاست، آیه هم آیه است. خدا دوست دارد هم آیات زیاد خوانده شود، و هم دعاها زیاد خوانده شود که مردم با مضمون دعا آشنا شوند، دعا دو جور است گاهی کردنی است و دعا میکنیم، گاهی خواندنی است، دعای کردنی همان بیان نیازهای خودمان در پیشگاه بینیاز پروردگار متعال است. خانه میخواهم، پول ندارم هر چه ندارم و از خدا هم میخواهم، این را دعا کردن میگویند، «ادْعُونِی» یعنی دعا بکن، اما ما حیطه علم و اطلاعاتمان معمولاً جز مادیات نیست، همینها را نیاز میدانیم، اما چیزهای دیگر هم جزء نیازمندیهای ما هست که ما از آن غافلیم، حضرات علیهم السلام آنها را به صورت دعا در آوردهاند گفتهاند این را بخوان تا بفهمی این هم مورد نیاز است و بخواهی، لذا آدم میبیند در دعای مکارم الاخلاق یا سایر دعاها ردیف کردهاند که این را، این را، این را بخواهید، چون جزء مسائل لازم است، این را میخوانیم تا بفهمیم این لازم است بعد برویم دنبالش آن را در خودمان محقق کنیم، بنابراین اول دعا کردن اظهار نیاز، بعد هم دعا خواندن.
قرآن هم همینجوری، خدا میخواهد وقتی قرآن نازل شد مردم بخوانند، بعد از خواندن بفهمند، بعد از فهمیدن عمل کنند، لذا به انحاء مختلف ما را دعوت به خواندن کرده است، یک چیزهایی است که آدم را وادار به خواندن میکند، از آنها استفاده کرده، بیماری است، قرض است. گفتهاند بخوان. بنابراین باید بخوانیم،آن سر جایش است. اجر و مزدی که پروردگار متعال برای خواندن آیات خودش میدهد سرجایش است مجانی نیست. گاهی هم چون اگر ما ببینیم هیچ اثر ندارد نمیخوانیم، ما دنبال چیزی که میخواهیم میرویم، کاری به حرف خدا نداریم، اگر ببینیم نمیدهد نمیخوانیم، اما گاهی میدهد که مأیوس نشویم و بخوانیم، دعا هم همینجور است. ما برای چیزهای دیگر دعا میکنیم میخوانیم اما آنها برای چیزهای دیگر دعا را یاد میدهند، ما با آنها هدفمان دوتاست. ما میرویم دنبال پول و آنها چیز دیگری را میخواهد تبیین کند، اما اگر خواندی گاهی هم فی الجمله آن چیزی هم که میخواهی درست میشود. بنابراین هم باید از آن آیات استفاده کرد و هم از این دعاها.
س14: چرا دعاهایی که در مفاتیح هست مانند دعا برای پیدا شدن اشیاء گمشده را میخوانیم ولی مستجاب نمیشود؟
ج: لابدّ امام علیه السلام نفرموده است دیگر.
پرسشها و پاسخها از عالم ربانی حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه الشریف