اعتقادات
معصومین علیهم السلام
س1: اولیای خداوند چه کسانی هستند؟
ج: خداوند یک آیه فرستاده است که آن اولیاء الله را تعریف کرده است، تا دیگر دیگران تعریف نکنند، فرمود:« أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ »[1]، یعنی مردم آگاه باشید اولیاء خدا نه باید بترسند و نه باید به خودشان غم و غصّه راه بدهند، حالا اولیاء خدا چه کسانی هستند که نباید بترسند و نباید غم و غصّه داشته باشند؟ در ادامه فرمودند:« الَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ »[2] اولیاء خدا کسانی هستند که خدا را قبول کردند، باور کردند که خدا هست و مستمرّاً هم گوش به حرف خدا دادهاند اینها اولیاء خدا هستند، یعنی ایمان کامل دارند و در سایه ایمان هم تقوا دارند، این اولیاء خداست، بعد فرمود:« لَهُمُ الْبُشْرى فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ »[3] آنهایی که این دو تا صفت را دارند، یعنی هم خدا را پذیرفتهاند و هم گوش به حرفش دادهاند بشارت باد به آنها هم در دنیا و هم در آخرت، در دنیا این دو آثار را دارد، ایمان و تقوا آثار مادی دارد، از آثار مادی این دو در دنیا استفاده میکنند و در آخرت هم بشارت بهشت به آنها میدهند.
س2: آیا شناخت اولیای خدا به شناخت خدا کمک میکند؟
ج: بله، اگر شما با اولیای خدا ارتباط پیدا کردی چون آنها ارتباطشان با خدا بیشتر است شما هم استفاده میکنید، معرفتت بیشتر میشود، به راههایی، به کارهایی کشیده میشوی که نتیجه آن راهها و کارها این است که معرفت خدا هم بیشتر میشود.
س3: آیا روایت « مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةُجَاهِلِیَّةٍ »[4] از لحاظ سند صحیح است؟
ج: بله.
س4: در این روایت منظور از شناختن امام چیست؟
ج: معتقد باشد، باور کند این شخص امام است و باید گوش به حرفش داد، اگر این نباشد آدم چه کار میکند؟ دنبال آنهای دیگر میرود یا دنبال هیچ کسی نمیرود، فردا مثل جاهلیت میشود، دست همه از دین واقعی کوتاه میشود.
س5: از امام چه تعریف و تصوّری باید در ذهنمان داشته باشیم؟
ج: امام کلمه عربی است یعنی پیشوا، یعنی یک نفر جلو بیفتد و مابقی افراد دنبال رو او باشند. آنهایی که دنبال او هستند مأموم و امت میشوند و کسی که جلو است امام میشود. امام دو جور است گاهی وسایل پیش افتادن برای او فراهم میشود و جلو میافتد و گاهی نه، جلو نیست و عقب هست امّا باز کمالات امامت را دارد و امام هست.
س6: معنای ولایت ائمه یعنی چه؟ مثلاً اگر کسی ولایت امیرالمومنین علیه السلام را داشته باشد بهشت میرود یعنی چه؟
ج: معتقد باشد که او بعد از پیامبر ولی امر مسلمین است و اطاعت از ایشان بر همه واجب و لازم است.
س7: علت این که پیامبراکرم و ائمه معصومین علیهم السلام به این مقامات عالی رسیدند عمل خودشان بوده است یا اینکه خدا خواست و آنها زحمتی نکشیدند؟
ج: خدا وقتی آدمها را خلق کرد آنها را رهایشان نکرد، اگر رها میکرد مثل حیوانات زندگی میکردند، هر کسی گرسنهاش میشد و زور داشت میرفت دیگری را پاره میکرد و میخورد مثل حیوانات امّا خدا اینها را انسان خلق کرد، به آنها عقل داد، انسان باید در زندگیاش عاقل باشد نه مثل حیوانات جنگلی، خداوند دید اگر اینها را تربیت نکند اینها هم مثل حیوانات میشوند. تربیتش چه جوری است؟ مردم که با خدا ارتباطی ندارند، زبان خدا را نمیفهمند، دستشان به او نمیرسد لذا حکمت اقتضا کرد خدا خودش چند نفر از جنس همینها به زبان همینها را تربیت کند که با اینها ازدواج کنند و دختر به اینها بدهند، با اینها زندگی کنند، حرف از خدا بگیرند به اینها یاد بدهند. اینها پیغمبران و امامان شدند، با همه هم نمیشد این کار را بکند چون الگو به اندازه کافی لازم است و بیشتر از این لازم نبود، اینها را ساخت و به دیگران هم گفت: اگر گوش به حرف آنها بدهید شما هم ساخته میشوید، بنابراین چرا آنها را خلق کرد؟ برای خاطر این آنها را خلق کرد، چون اگر اینها نبودند مردم از بین رفته بودند و حیوان جنگلی میشدند، بنابراین اصل تربیت آنها ضروری بود، راهی هم نداشت چون مکتبهای بشری که آدم ها را نمیتوانستند تربیت کنند، کار خدا بود، خدا این کار را کرد، بعد به اینها گفت انسانهای دیگر را هم تربیت کنید.
س8: چرا ما جزء چهارده معصوم نشدیم؟ آنها چه ویژگیهایی داشتند؟
ج: شما برای خدا چقدر ارزش قائل هستید؟ از یک دانه گناه نمیتوانید بگذرید، آنها یک گناه هم نمیکردند. به شما گفتند: اگر گوش به حرف آنها بدهید شما هم ساخته میشوید، شما گوش نمیدهید و میبینید کسانی که گوش به حرف نمیدهند چطور میشوند، باز جلو میروی و گناه میکنی!
س9: آیا معصومین علیهم السلام سهواً اشتباه میکنند؟
ج: نهخیر، نه عمداً اشتباه میکنند و نه سهواً، و الّا آدم اگر احتمال سهو میداد هر چه معصومین می گفتند میگفت شاید سهو کردهاند، آن وقت اعتماد از کلامشان سلب میشد، این حرف درست نیست.
س10: با اینکه میدانیم حضرات معصومین علیهم السلام معصوم هستند و گناه نمیکنند چرا نقل شده که استغفار میکردند؟
ج: استغفار عبادت است، خود استغفار کردن عبادت است.
س11: یک سؤالی گاهی به ذهن میرسد که حضرات معصومین علیهم السلام که دیگران را میتوانند شفا بدهند چرا وقتی خودشان مریض میشدند یا مثلاً زخمی میشدند گاهی به خاطر این جراحات از دنیا میرفتند اما خودشان را شفا نمیدادند؟
ج: نمیشود که برخلاف مقدّرات خدا کاری بکنند، آدم باید بمیرد دیگر، این تا بیماری پیدا شد معالجه کند که نمیشود،« إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنهَّم مَّیِّتُونَ»[5]، اینها برای خاطر نشان دادن مقامشان که مردم راحتتر در خط بندگی خدا بیایند این کارها را میکردند اما خودشان هم محکوم قَدَر الهی بودند، عمر محدود داشتند، سلامتشان هم محدود بود، گاهی هم وظیفه داشتند کشته شوند تا کشته شدنشان برای دین مفید باشد.
س12: به طور کلی امامان معصوم ما تا چه مقدار از مسائل غیرمادی داخل زندگی استفاده میکردند که کارها پیش برود؟
ج: کم، در زندگی مثل مردم بودند، با علمشان زندگی نمیکردند، آن مشکلات ایجاد میکرد.
س13: ما چرا صلوات میفرستیم؟ این صلوات چه تأثیری برای ما دارد و آیا باعث افزایش کمالات حضرات معصومین علیهم السلام در آن دنیا هم میشود؟
ج: چون خدای متعال حضرات معصومین را هدایت کرد و به راه مستقیم آورد، اینها منازل این صراط را طی کردهاند و هیچ کسی به اندازه اینها آشنا به این کار و راه نیست، لذا خدا گفته است این برنامه را باید از اینها یاد بگیرید، دیگران بلد نیستند، لذا برای یاد گرفتن این مسائل فقط باید پیش حضرات معصومین رفت. خُب وقتی اینها منفرداً و منحصراً راهنما شدند، آدم به آنها یک چنین عقیدهای پیدا میکند که در زمان حیات به آنها احترام و تعظیم میکند و بعد از این که از دنیا رفتند هم به زیارتشان میرود و زیارتشان میکند، اینها را پیش خدا واسطه بین خودش و حوائجش قرار میدهد، همه اینها از لوازم این است که این بزرگواران در جامعه سر زبانها باشند و مردم طرف اینها بروند تا دیگران نیایند جای این ها بنشینند و مردم را گمراه کنند.
س14: اگر ما به اهلبیت علیهم السلام مستقیماً توسّل کنیم صحیح است یا باید آنها را واسطه قرار بدهیم؟
ج: توسّل همان واسطه است دیگر، توسل یعنی واسطه، در خواستن حوائج از خدا، اینها را وسیله و واسطه قرار میدهیم.
س15: اگر در هنگام توسّل به چنین چیزی توجه نداشته باشیم که آنها را فقط واسطه قرار دهیم، مثلاً از خود حضرت رضا علیه السلام بخواهیم، این هم درست است؟
ج: باید با این باور بخواهید که خدا خیلی به ایشان داده است و ایشان را در اینکه هر جوری خواستند(حوائج را) بدهند آزاد گذاشته است که بدهد، این هم عیب ندارد، اشکال ندارد.
س16: تبرّک جستن به ضریح ائمه یا حرمهایی که حضرات دارند اشکال دارد؟
ج: در عرف یک کارهایی به نام تجلیل و تعظیم حساب میشود، کسانی که انسان معتقد است این افراد بزرگ هستند، یک آثاری به این عقیدهاشان مترتّب است. یکی از آن آثار وقتی زنده هستند پیش آنها میرود، سلام میکند، دستشان را میبوسد، گوش به حرفشان میدهد و وقتی از دنیا رفتند چطور؟ آنها را که رها نمی کند، به زیارت قبورشان میرود، چون خودش را دوست دارد ضریحش را هم میبوسد، اینها تمام از لوازم محبّت است.
س17: اذن دخول در حرم معصومین علیهم السلام به چه معناست و آیا علامتی است بر اینکه اذنی از ناحیه آنها به ما داده شده است؟
ج: نه خیر، شما اگر همین جور داخل حرم بروی معلوم میشود خیلی او را به عظمت قبول نداری،« میکده حمام نیست، سرزده داخل نشو»، اینها که همین جوری میآیند ادب را مراعات نکرده اند. اما آنجا که بایستیم ادب را مراعات کنیم و بگوییم که آقا اجازه میدهید بیایم؟ معلوم میشود یک خُرده چیزی سَرَت میشود، این را بخوانی و بیایی خوب است.
س18: آیا بهتر نیست هزینههایی که صرف ساخت حرم ائمه علیهم السلام و وسیع کردن آن میشود مثلاً صرف امور دیگری مثل فقرا و جوانان و ... بشود؟
ج: خُب اگر حضرات قبرشان جلوه داشته باشند و مردم را جذب کنند و مردم زیارت بروند و آنجا شلوغ شود؛ این کارها هم در سایه این رفت و آمدها انجام میشود، اما اگر آن کارها را نکنیم فقط خاک باشد اثری از نظر این مردم ندارد، بنابراین این کارها را بکنیم منافع بیشتری مترتّب میشود تا نکنیم.
س19: محبّت اهلبیت علیهم السلام و خدا چیست و چگونه به دست میآید؟
ج: شما پدرتان را چرا دوست دارید؟ چه جوری دوست دارید؟ مادر را چه جوری دوست دارید؟ آنها هم همین جورند، یک محبّتی همه انسانها دارند، اختیار دادن محبّت دست خود آدم است، به مادر میدهد، به پدر میدهد، به دوست میدهد، گاهی به خدا میدهد گاهی هم نمیدهد، دست خودش است، مثل پول است خرج میکند. با همان محبّت خدا دادی شما میتوانی حضرات را دوست داشته باشی، چون از همه انسانها کاملتر و بهتر هستند، آدم به آنها بیشتر محبّت میورزد.
س20: ما چگونه معرفتمان را به امام زیادتر کنیم؟ اصلاً معرفت مراتب دارد؟
ج: بله، معرفت مراتب دارد مثل خود ایمان که دارای مراتب است آن هم مراتب دارد، منتهی مقدمات همه اینها - شناخت خدا و شناخت پیغمبر و شناخت امام – تنها از طریق اطاعت فرمان حاصل میشود و راه دیگر ندارد.
س21: چگونه محبّتمان نسبت به حضرات معصومین زیاد میشود؟
ج: با اطاعت فرمان هم معرفت و شناخت بالا میرود و هم محبّت اضافه میشود.
س22: چرا گاهی آدم نسبت به بعضی از ائمه علیهم السلام علاقه و اطلاعات بیشتری دارد تا بعضی از ائمه دیگر، آیا این یک نقص است؟
ج: ائمه دو جور بودند، بعضیها محیط و موقعیت اجازه داد تا خودشان را نشان بدهند امّا بعضیها نه، برایشان یک چنین محیطی پیش نیامد، دشمنان به آنها اجازه کار ندادند. آنهایی که محیط پیدا کردند و خودشان را نشان دادند شما درباره آنها بیشتر شناخت دارید، بیشتر دوستش دارید، او جنگ کرد، شکست داد، کشت، بعضیها این کارها را نکردند و شما یک خُرده از نظر معرفت عقب هستید.
س23: ممکن است کسی در محبّت حضرات متوقّف شود و از خدا غافل شود یا محبّتش نسبت به خدا کمتر باشد تا نسبت به امام معصوم؟
ج: بله، هست بله، چون حضرات معصومین علیهم السلام بشر هستند و بشر ارتباط و محبتش با بشر بهتر و روشنتر است، لذا وقتی او را بشناسند گیر میکنند، اما با خدا اینجور نیست، نه چشم او را میبیند، نه گوش صدایش را میشنود، نه میشود او را لمس کرد، از این جهت یک مقداری مردم زودتر طرف حضرات میروند تا خدا.
س24: حالا اگر چنین حالتی داریم چه کار کنیم که این علاقهمان تعدیل شود و محبّتمان اول برای خدا بیشتر باشد؟
ج: راهش همین ترک گناه است، اطاعت فرمان همه اینها را اصلاح میکنند.
س25: وقتی دو تا امام در یک زمان زنده هستند هر دو در آن زمان امام هستند یا مثلا آنکه سنّ کمتری دارد یا در حال حاضر فرزند امام است امام نیست تا امام زنده از دنیا برود؟
ج: ما در حضرات معصومین علیهم السلام یک طبقه بیشتر نداریم که دو نفر با هم بودند، امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودند، امام حسین در زمان امام حسن امامت نمیکرد، او امام بود وقتی ایشان از دنیا رفت امام حسین علیه السلام امامت کرد.
س26: آیا امامی که از دنیا میرود امام بعدی نزد او حاضر میشود و چیزی از او میگیرد یعنی امامت را میگیرد مثلاً بعضیها می گویند رداء امامت را از آن امام گرفت، یا اصلاً نه چنین چیزی نیست، اصلاً لازم نیست چیزی منتقل شود، همه چیز همان زمان حاضر است؟
ج: بله یک چیزی منتقل میشود. امام قبلی در لحظات آخر زندگی که میخواهد از دنیا برود امام بعدی یک نقطه خالی دارد آن نقطه خالیاش پر میشود سپس به امامت میرسد.
س27: بعضیها میگویند از ائمه علیهم السلام مسائل دنیوی نخواهیم، فقط چیزهای هدایتی و اخروی را بخواهیم این درست است؟
ج: واجب نکردهاند که شما از آنها دنیا بخواهی، خودت میخواهی و الّا واجب نکردهاند، میتوانی هیچ چیز نخواهی، میتوانی معنویات بخواهی، میتوانی مادیات هم بخواهی.
س28: اگر مادیات را هم بخواهیم یعنی رتبه پایینی از شناخت و درخواست از آنها داریم؟
ج: بله دیگر، طبیعی است.
س29: بعضیها میگویند آدم وقتی میخواهد دعا کند فقط برای فرج حضرت حجت عجل الله فرجه دعا کند که ایشان بیایند دیگر همه مشکلات حل میشود پس دیگر دعاها را نگوید؟
ج: نه خیر، نه خیر، شما وظیفهات است بروی کار کنی دعا هم بکنی.
س31: راه افزایش معرفت به ابا عبدالله الحسین علیه السلام چگونه است؟
ج: از بالا باید شروع کنید همه اینها یک جورند اگر گناه نکنی معرفتت به پیامبر و امام هر روز بیشتر و بیشتر میشود.
س32: راه دستیابی به معرفت اهلبیت علیهم السلام خصوصاً حضرت زهرا سلام الله علیها چیست؟
ج: ترک گناه ایمان را بالا میبرد، ایمان که بالا رفت معرفت خدا و پیغمبر و امام هم بالا میرود.
س33: روی سنگ قبر اموات اسم معصومین و اسم خدا نوشته میشود و زیر پا قرار میگیرد اشکال دارد؟
ج: نباید بنویسند، این جور اسمها باید محفوظ باشند.
مجموعه پرسشها و پاسخها از استاد اخلاق و معرفت حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه
[1] - سوره مبارکه یونس آیه 62
[2] - سوره مبارکه یونس آیه 63
[3] - سوره مبارکه یونس آیه 64
[4] - سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِیتَتُهُ مِیتَةُجَاهِلِیَّةٍ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَمْ یَضُرَّهُ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ کَانَ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقَائِمِ فِی فُسْطَاطِهِ.( کافی ج1 ص371
[5] - سوره مبارکه زمر آیه 30