اعتقادات
انقلاب اسلامی
س1: آیا ولایت فقیه و نظام اسلامی از آیات الهی است؟
ج: بله؛ چرا تا به حال نبوده و ناگهان پیدا شد؟ خدا کاری کرد که پیدا شد. آنزمان علل و اسباب نبود و همه سنّی بودند و شیعه ضعیف و قلیل بودند و کمک نداشتند؛ اما بعداً شیعه زیاد شد و کمکم اوضاع عوض شد و (برقرار) شد. خدا از اول گفته بود، منتهی نمیتوانستند پیاده کنند. قدرت به حدّ کفایت نبود. در این زمان به حدّ کفایت رسید و خدا کمک کرد و شد. حالا آنها میخواهند آن را به هم بزنند.
س2: آیا در زمان غیبت، شیعیان وظیفه دارند که حکومت اسلامی تشکیل بدهند؟
ج: بله؛ وظیفه دارند. اگر حکومت اسلامی تشکیل ندهند، اسلام از بین میرود و کفّار بر آنها مسلط میشوند. آنوقت هم فروع دین از بین میرود هم اصول دین. اگر کفّار مسلط شوند چه میکنند؟ همه را وادار میکنند به دین خودشان درآیند. بنابراین تشکیل حکومت اسلامی وظیفه است؛ منتهی این وظیفه را همه نمیتوانند پیاده کنند؛ زیرا قدرت نیست و وقتی قدرت نداشتند، احساس میکنند که وظیفه ندارند؛ اما اگر کسی در خودش احساس کرد که قدرت تشکیل حکومت را دارد، موظف است بیاید و همهی مسلمین را جمع کند و حکومت اسلامی راه بیندازد. مرحوم امام رضوان الله علیه این کار را کرد. نیروهای متفرق را جمع کرد و قدرت عظیمی را فراهم کرد که نه شاه توانست جلوی آن را بگیرد و نه آمریکا. همه از بین رفت و الآن حکومت، اسلامی شده است. حالا عدّهای میخواهند این حکومت را زمین بزنند و دوباره او بیاید.
س3: چرا حکومت باید اسلامی باشد؟
ج: اینکه گفتهاند: «بر جامعهی مسلمین، اسلام باید حکومت کند»، برای این است که کسانی که در رأس حکومت اسلامی هستند، باید عادل باشند؛ نماز بخوانند؛ روزه بگیرند؛ گناه نکنند و پایبندی عملی به اسلام داشته باشند. وقتی مسئول اینگونه بود، زیردست او هم بر عمل کردن به اسلام مراقبت میکند و اسلام به جامعه سرایت میکند. حال اگر ما افرادی در رأس حکومت داشته باشیم که ولایت فقیه را قبول ندارند، یا نماز نمیخوانند یا روزه نمیگیرند و افکار غربی دارند، دیگر حکومت، اسلامی نمیشود. باید همهی اینها زیر نظر اسلام تنظیم شود؛ هم عقایدشان، هم احکامشان، هم اخلاقشان. این (به همه) سرایت میکند و الّا کسی که به خدا ایمان ندارد و کسی که عمل به اسلام را قبول ندارد، چه اثری میتواند در پیشرفت اسلام در جامعه داشته باشد؟!
علت حادثهی کربلا چه بود؟ بیدینی بود؛ یزید بیدین بود؛ سلطنت میخواست. دید اگر امام حسین علیه السلام بیعت نکند، دیگران هم ممکن است بیعت نکنند؛ لذا سخت گرفت. امام حسین علیه السلام دید اگر بیعت کند، اسلام از بین رفته است؛ چون یزید علناً دین را قبول نداشت.
ایمان امام حسین علیه السلام قوی بود. دستور خدا بود که: «تو باید کشته شوی تا اسلام از اینها خطر نپذیرد»؛ و اّلا اگر حکومت هشتاد سالهی بنیامیه ادامهدار بود، همه را از بین برده بودند؛ قدرت داشتند؛ پول هم داشتند. سابقهی مردم هم بد بود؛ بتپرست بودند و تازه مسلمانِ زبانی شده بودند. نمیخواستند این سختگیریها را داشته باشند.
یزید آزاد بود و خودش همه کار میکرد و آن آزادی را به مردم هم داده بود؛ منتهی همه او را پسندیدند و جمع شدند در نهایت امام علیه السلام را کشتند و منشأ آن، این بود که مردم ایمان نداشتند و تابع دولت بودند. دولت هم بیایمان و ضد اسلام و ضد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. آنها تا حدود هشتاد سال حکومت کردند. پانصد سال هم بنی العبّاس حکومت کردند. در این پانصد ـ ششصد سال خیلی از احکام اسلام از بین رفت. خلفا آنطور که خودشان میخواستند، پیاده میکردند. بنابراین اینجور شد؛ اگر حکومت تشیع جلو نمیآمد، ما هم نبودیم و الآن همه سنّی بودیم و همه تابع دولت سنّی بودیم. در ایران فقط اهل قم شیعه بودند. هر کس از ترس حَجّاج فرار میکرد، حضرات علیهم السلام میگفتند: «به قم بروید». و قم شد مرکز تشیع. همه سنّی بودند و در زمان صفویه شیعه شدند.
بنابراین اگر حاکم دارای قدرت، مسلمان باشد و پایبند به اسلام باشد، مردم هم تابعند. اگر خودش عوضی باشد، مردم هم عوضی میشوند؛ لذا اسلام میگوید: «حکومت باید اسلامی باشد».
س4: بعضی شبههای مطرح میکنند مبنی بر اینکه در روایت آمده: «هر پرچمی قبل از قیامِ حضرت عجل الله تعالی فرجه بر پا شود، باطل است».[1] این انقلابی که توسط مرحوم امام ره بر پا شد، چطور است؟
ج: باید دید که پرچمها چه میگویند. تا به حال هر پرچمی بلند شده بود، میگفتند: «خودِ ما امام هستیم». بچههای امام حسن مجتبی صلوات الله و سلامه علیه میگفتند: «ما فرزندان برادرِ بزرگتر هستیم و امامت از طرف برادر بزرگتر به ما منتقل میشود؛ پس فرزندان امام حسین علیه السلام امام نیستند». لذا قیام میکردند و پرچمشان پرچم دعوت به نفس بود. میگفتند: «ما امام هستیم».[2]
تا به حال کسی قیام نکرده بود که بگوید: «میخواهم اسلام را پیاده کنم؛ نه من!» فقط همین یکی بود. حضرت امام ره نگفت: «من امام هستم». مردم بودند که گفتند: «شما امام هستید».[3] او گفت: «میخواهم احکام را پیاده کنم». بنابراین این غیر از آنهاست. آنها هر کدام میخواستند بگویند: «ماییم و او نیست». اما او نگفت: «ماییم!» بلکه گفت: «خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و امام علیه السلام؛ ما هم میخواهیم حرف آنها را پیاده کنیم». بنابراین این با آنها متفاوت است و این مقایسه غلط است.
س5: پس میشود گفت که انقلاب اسلامی ایران هم که انجام شد با عنایت حضرت حجت عجل الله تعالی بوده است؟
ج: بله؛ مسلّماً با عنایت ایشان بوده است.
س6: اینکه ما در این زمان به دنیا آمدیم و در این کشور و بعد از انقلاب و اینها، آیا این نشان میدهد که خدا به ما نظر داشته است؟
ج: به هر حال عنایتی است. اسباب هدایت را برای تو فراهم کرده است. باید تقدیر کنی و سپاسگزار باشی و به وظایفت عمل کنی انشاءالله.
س7: سؤال پرسیدند که در بعضی از روایات هست که حضرت عجل الله تعالی فرجه وقتی ظهور میکنند که جهان پر از ظلم و جور میشود، بعد ما اگر حکومت اسلامی تشکیل بدهیم باعث میشویم احکام اسلام جاری شود و یک مقدار جلوی ظلم و اینها گرفته شود، این در تعارض با ظهور حضرت عجل الله تعالی فرجه نیست؟
ج: اگر شما دیدی که عملاً گرفته شده، این حرف را بزن. هنوز که نشده است. هشت سال جنگ تحمیل کردند. هنوز جنگ هست. کشت و کشتار هست. آمریکا تصمیم گرفته است شیعه را به طور کامل از بین ببرد، چون ترسیده است که شیعه دیگران را هم دارد راه مىاندازد؛ شیعه اسباب زحمت مىشود. اگر شاه اینجا بود اینجور حرفها نبود. نه جنگ عراق علیه ایران اتفاق مىافتاد، نه قیام عربها، هیچکدام نبود، همهشان راحت زندگى مىکردند. ما وظیفهمان انقلاب بود اما نتیجهاش آن شد.
س8: آیا درست است که عمر انقلاب ما چهل و پنج سال است و بعد حضرت عجل الله تعالی فرجه ظهور میکند؟
ج: نه؛ بیخود گفتهاند. معصوم علیه السلام باید تعیین کند. نه؛ تعیین نشده. انشاءالله که بیشتر از اینها ادامه داشته باشد. اگر مردم قدر بدانند و گناه نکنند، خدا نعمتی را که داده، سلب نمیکند؛ مگر اینکه خود آدمها مثل سبزها باشند و بگویند ما این انقلاب را نمیخواهیم. بله اگر اینها زیاد شوند، کار دست نظام میدهند. انشاءالله که زیاد نشوند و هر سال کمتر شوند انشاءالله.
س9: آیا این انقلاب پرچم را به دست حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه میدهد؟
ج: امیدواریم بدهند انشاءالله. بسته به اینکه پرچمدارها چه کسانی باشند؛ اگر از کسانی باشند که حضرت عجل الله تعالی فرجه دوست دارد، میرسد انشاءالله؛ اگر نباشد، خدا باید کمک کند.
س10: به کسی که به اصل نظام مشکوک است یا آن را قبول ندارد، چه برخوردی باید داشت؟
ج: لابد میگوید: «باید شاه بیاید». دلش برای شاه تنگ شده است؛ و الّا اگر شاهپرست نباشد که این حرف را نمیزند؛ حتی عقل میگوید: «این را باید قبول کرد». معلوم میشود دلش تنگ شده است. مدتی است که شاه را ندیده است.
س11: چطور امام زمان عجل الله تعالی فرجه با ضد انقلاب رابطه اشان خوب نیست، مگر انقلاب ضروری مذهب است؟ یا ضروری دین است؟
ج: بله، (انقلاب کردن) وظیفه بود دیگر. منتها مراجع ما احساس ضعف می کردند، جرأت گفتن این حرفها را نداشتند، می دیدند شاه مقابلشان صف آرایی کرده است، نیرو دارد، اینها هیچ کسی را ندارند، لذا جرأت نمی کردند و الا اگر امکانات بود، وظیفه شرعی بود، از نماز و روزه واجب تر بود که این کار را بکنند. منتها معذور بودند نمی توانستند.
بنابراین مسئله مستحب و اینها نیست، از تمام مسائل واجب فرعی مهم تر است. اساس کار است، چون اگر این باشد آنهای دیگر هم هست، نباشد آنهای دیگر هم نیست.
س12: وظیفهی ما در قبال دشمنان و مخالفان داخلی رهبر انقلاب چیست؟
ج: خدا به همهی مسلمانان ظرفیتی از قدرت و توان داده است. اینقدرت و توان باید مقابل دشمن باشد. از یک نفر گرفته تا صد نفر تا ده هزار نفر تا ده میلیون نفر، هر کس هر مقدار قدرت بازو، پول، آبرو و فکر دارد، باید در برابر دشمن آماده باشد. دشمن داخلی یا خارجی برای ما فرقی نمیکند.
س13: این جریان انحرافی که الآن صحبتش هست، چیستند و چه میکنند؟
ج: تا حالا نفهمیدهای؟ اگر نفهمیدهای، مِن بعد هم نمیفهمی. اگر بنا بود بفهمی، تا حالا فهمیده بودی. جریان انحرافی است دیگر. میخواهند علیه نظام کار کنند. این یک مسألهی جبری که نیست؛ روشن است؛ بعضیها را قبول ندارند و میگویند: «حضرت عجل الله تعالی فرجه هست و نیازی (به ولی فقیه) نیست».
پرسش و پاسخ از عالم ربانی حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه
[1] . عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِعلیه السلام قَالَ: کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. (کافی، ج8، ص295)
[2] . عَنْ أَبِی عَبْدِ اللّهِعلیه السلام قَالَ: مَنِ ادَّعَى الْإِمَامَةَ وَ لَیْسَ مِنْ أَهْلِهَا فَهُوَ کَافِرٌ (کافی، ج1، ص372)
[3] . بنابر نقل آقای رئیس جمهور دکتر روحانی اولین کسی که لقب امام را قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برای امام خمینی به کار بردهاند ایشان بودهاند و بعد از آن در بین مردم شایع شد و علت انتخاب این عنوان معنای کلمه امام است.