احکام نماز
س1: اگر آدم یک نمازی خواند که از اول تا آخرش خیلی با غفلت بود، اشکال ندارد این را إعاده کند؟
ج: نه، إعاده نکند، خوب نیست، به زحمت میافتد.
س2: در صورتی که انسان گرسنه است یا خوابش میآید یا به هر نحوی ذهنش مشغول جای دیگر است، در این حالت هم نماز اول وقت استحباب دارد؟
ج: خُب شما اگر بخواهی نماز را عقب بیاندازی هر روز باید عقب بیاندازی، همیشه غافل هستی. لذا باید اول وقت بخوانی. سعی کن با ترک گناه ایمانت بالا برود آنوقت دیگر اول وقت را انتخاب میکنی و الّا اگر ایمان این باشد همیشه باید عقب بیاندازی، عقب عقب میرود تا دیگر به ترک نماز برسد.
س3: دوستی دارم که خیلی کم دیدهام نماز اول وقت بخواند بلکه موقع أذان خود را مشغول به کارهای لغو میکند، ارتباطم با ایشان چگونه باشد؟
ج: اگر میخواهی شما هم مثل او بشوی با او ارتباط داشته باش.
س4: چرا انسان گاهی اوقات برای نماز به سختی از بستر برمیخیزد ولی برای کارهای دیگر سریعاً بلند میشود؟
ج: بستگی به علاقه انسان به آن کار است. یک کارهایی را انسان خیلی علاقه دارد تا به او میگویند فوراً - درست هم نخوابیده است - بلند میشود، (از جا) میپَرد؛ امّا یک چیزی را که علاقه زیادی به آن ندارد مرتباً میآیند به او میگویند بالاخره هم بلند نمیشود، علاقه و باور باعث میشود که آدم زودتر بلند شود.
س5: در منزل بخاطر نوزادمان که خوابش سبک است امکان تنظیم ساعت برای زنگ زدن و بیدار شدن در زمان دلخواه منتفی شده است و به همین خاطر از توفیق سحرخیزی و نماز صبح اول وقت خیلی وقتها محروم میشوم، چه باید کرد؟
ج: اگر خوابتان خیلی سنگین نیست ساعت را در یک اتاق دیگر بگذارید، صدا را میشنوید امّا ضعیف، این بچه هم بیدار نمیشود یا اینکه به کسی بسپارید که بیاید و شما را آهسته بیدار کند. اینها راههایی است که عقل میتواند پیدا کند.
س6: اگر خواب بچه سبک باشد و بیدار شود و این قضیه باعث زحمت مادرش بشود اشکال دارد؟
ج: اگر بچه بیدار شود و اسباب زحمت خود و مادر بشود؛ بله، باید مراعات کرد. بعضی از بچهها روز نمیخوابند، اگر شب هم نخوابند مشکل پیش میآید. باید شب وسیلهای باشد که این بچه راحت بخوابد. اگر صدای زنگ ساعت بیدارش کند دوباره مدتی نمیتواند بخوابد. اینها را باید مراعات کرد و از عقل پیدا کردنِ راههایی که بشود این مشکلات پیش نیاید برمیآید.
س7: آیا این کار از باب أذیّت کردن دیگران و حقُّ الناس حرام هم میشود؟
ج: نه.
س8: به خاطر این کار ممکن است مادر اذیّت شود؟
ج: نباید همسر را اذیّت کرد. زیرا او ممکن است در طول روز گرفتار بچه باشد و نخوابد، اگر شب هم نخوابد ممکن است که مریض شود. باید شب لوازم استراحت برای او فراهم شود. ساعت را درون اتاق دوردست بگذار و خودت بیدار شو ان شاء الله و اینها بیدار نشوند.
س9: اگر هنگام نماز کودک نیاز به مراقبت داشته باشد نماز را به تأخیر بیاندازیم یا نماز را ادامه بدهیم؟
ج: باید نماز را بشکنی و به او برسی. خُب اگر نشکنی جیغ میزند، گاز میگیرد، شلوغ میکند، حالت شما را به هم میزند. نمازت را بشکن و بعد که او را آرام کردی نماز را شروع کن.
س10: اگر بشود او را در کنار خودم بگذارم و به شکلی او را ساکت کنم چطور؟
ج: اگر یک طوری که او را آرام کنی مثلاً پستانک در دهان او بگذاری یا چیزی که دوست دارد به او بدهی، یک پنج دقیقهای آرام بنشینی(اشکال ندارد). یک راه هم در کنار خودت گذاشتن است.
س11: در این شرائط توجّهام در نماز کمتر میشود ولی نمازم اوّل وقت میشود؟
ج: به جای توجّه به نماز این (بچه) را نجات دادهای و این کار جایگزین آن میشود. یک آدمی را از ناراحتی نجات دادهای و باعث شدهای که حواس خودت هم جمع شود و الّا اگر او جیغ بزند شما هم نمازت را بخوانی حواس شما هم پرت میشود. مادر است دیگر، نمیتواند. گفتهاند زود آرامَش کنید و بعد شروع به نماز کنید.
س12: اگر سر کلاسِدرس یا مشاوره علمی باشیم و هنگام أذان بشود و کلاس تعطیل نشود ما میتوانیم برای نماز از کلاس بیرون برویم یا نه؟
ج: (به صورت) فردی عیب ندارد، اگر بتوانید مطالبی را که در غیاب شما گفته میشود بعداً یاد بگیری طوری نیست، امّا واجب نیست.
س13: اگر استاد هم متوجه أذان شده باشد ما اینجا باید چه کار کنیم؟
ج: هیچ چیز، بنشینید درس گوش بدهید. چون واجب نیست که بروی.
س14: گاهی پایان تدریس بنده با وقت نماز تلاقی میکند و در پایان درس طُلّاب خواهان پرسیدن سؤالاتشان هستند، آیا با وجود اینکه اجمالاً میدانم بعد از نماز بعضیها متفرّق خواهند شد و سؤالشان را پیگیری نمیکنند، شرکت در نماز مهمتر است یا حل این سؤالاتی که ممکن است بپرسند؟
ج: اگر سؤالاتِ آنها علمی است نماز را بخوان، امّا اگر عقیدتی است که مشکل ایجاد میکند چارهای نیست، حل شود بهتر است.
س15: آیا روایاتی که وارد شده اگر کسی هنگام أذان به اذان گوش ندهد عذابهای بزرگی دارد، صحیح است؟
ج: نه خیر[1]، گوش دادن به أذان واجب نیست که عذاب داشته باشد، امّا خیلی مهم است. گوش بدهی میفهمی خدا چه دارد میگوید، راه میافتی سراغ نماز میروی. گوش بدهی دیگر کار انجام نمیدهی، عذاب ندارد امّا یک هم چنین خاصیت بزرگی را انسان از دست میدهد.
س16: هنگام قرائت قرآن یا أذان، نماز خواندن مانند حرف زدن است که نباید انجام داد؟
ج: موقعی که انسان أذان میشنود- یک نفر یا هزار نفر- مستحب است اذان را حکایت کند[2]. مستحب است هر فصلی را که مُؤذِّن میگوید این هم همان را بگوید. اگر میگوید الله اکبر این هم بگوید الله اکبر. همه أذان بگویند امّا یکی بلند بگوید و دیگران آهسته. این آثار خاص مادی هم دارد. أذان اینجوری است باید ما حکایت کنیم، قرآن کریم هم میگوید وقتی خدا با شما حرف میزند بیادبی است کار دیگر بکنی باید گوش بدهی[3]، بنابراین سکوت میکنیم ببینیم خدا چه میگوید. شما نماز میخوانی حواست پرت میشود دیگر.
س17: اگر بلافاصله بعد از گفتن تکبیرةُ الإحرامِ نماز شک در صحّت تکبیرةُ الإحرام کردیم، وظیفه ما چیست؟
ج: اگر وسواسی هستی شکّ شما اعتبار ندارد. بگو درست است ان شاء الله. امّا اگر بار اوّل است که شک میکنی، إحتیاط این است که نماز را باطل کنی و دوباره تکبیر بگویی. اگر باطل نکنی (الله اکبر) اوّلی سرِ جایش سالم است.
س18: وقتی میگویند که کثیرُالشک باید به شکش إعتنا نکند، او در عمل چه کار کند؟
ج: آنهایی که اینجا شک میکنند چه کار میکنند؟ بنابر صحّت میگذارند.
س19: نماز احتیاط نمیخواهد؟
ج: نه دیگر، شک او لاشک میشود دیگر و الّا اگر إعتنا کنیم شک تقویت پیدا میکند و انسان وسوسه میشود.
س20: این همان وظیفهای است که اگر کثیرُالشک نبودیم انجام میدهیم و بعدش نماز إحتیاط میخوانیم؟
ج: نه، اگر کثیرالشک نباشد آدم حالش متعادل است. به یک طرفی از شک برسد عیب ندارد و امّا این آدم مبتلا است، این اصلاً نباید إعتنا به این شک بکند، شک میگوید باطل است، او باید بگوید صحیح است.
س21: مثلاً شک بین سه و چهار را چه کار کند؟
ج: اگر کثیرُالشک است اعتنا نکند، مثل آدمی که شک بین سه و چهار میکند انجام ندهد، معنایش این است.
س22: یعنی سه رکعتی حساب کند یا چهار رکعتی؟
ج: (بنا را بگذارد بر اینکه) انگار شک نکرده است، شک نکنی چه کار میکنی؟ (نماز را) ادامه بدهد دیگر.
س23: آیا میتوان در قنوت نماز ائمه علیهم السلام را خِطاب قرار داد؟
ج: عیب ندارد، چه میخواهی به آنها بگویی؟ همان را به خودت بگو.
س24: آیا مصداق تکلّم در نماز نیست؟
ج: در قنوت عیب ندارد، قنوت را فارسی هم میشود گفت، انگلیسی هم میشود گفت، قنوت جزء سبکی از نماز است.
س25: آیا دعای «اللَّهُمَّ عَظُمَ الْبَلَاء»[4] روایتش صحیح است؟
ج: دعا است دیگر. دعای خوبی است.
س26: به خاطر این سوال مطرح شد که در قسمتی از آن میگوییم «یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ، یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ»؟
ج: چه مانعی دارد؟ شما به محمد و علی خودتان استعانت نمیکنید؟ (به او) میگویی آن جارو را به من بده، آن را بده، این را بده، این استعانت است دیگر. شرک نیست. منتهی وهابیها میگویند شرک است. این شرک نیست. خدا به اینها کارهای بزرگ سپرده است که اگر ما برویم از اینها این کارها را بخواهیم اطاعت فرمان خداست و عبادت است نه شرک، منتهی وهابیها این حرف را میزنند.
س27: آیا میشود در سجده نماز«یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ» گفت؟
ج: اگر در نماز بشود اسم اینها را برد در سجده هم میشود برد چه فرقی میکند؟ شما در نماز صلوات نمیفرستی؟
س28: شاید در سجده اشکال داشته باشد؟
ج: چه فرقی میکند؟ اگر در سجده کاری را به امر خدا کردی عبادت میشود دیگر مثلاً در سجده ظالم را لعنت کنی. امیرالمؤمنین علیه السلام در قنوت معاویه و چند نفر را لعنت میکرد[5].
س29: اینکه صلوات یا لعن بفرستیم با اینکه بگوییم «یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ» فرق دارد؟
ج: شما هم «یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ» را که نمیگویی. (برای سجده) یک چیزهای دیگر دارد، یک عبارتهای دیگر دارد. حرف می زنی، مثل همینجا چه مانعی دارد؟ شما در سجده هم که دعا میکنی میگویی «بِحَقِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»[6] این همان است دیگر، استعانت میکنید. به اینها استشفاء میکنی.
س30: ضمیر«کُمْ» در «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه» در آخر نماز به چه کسانی برمیگردد؟
ج: «عَلَیْکُمْ» به نمازگذاران. (هرگاه) اوّل وقت نماز ظهر میخوانی همه مسلمانان نماز میخوانند، خطاب به آنها سلام میکنیم، چون در برابر فرمان خدا اطاعت کردند و نماز خواندند استحقاق دارند که ما به آنها سلام بکنیم.
س31: آیا ضمیر «کُمْ» به أنبیاء و أولیاء برنمیگردد؟
ج: نه، به آنهایی که فعلاً نماز میخوانند. أنبیاء و أولیاء که نیستند، آنها کارشان تمام شده و رفتهاند، الآن چه کسی نماز میخواند؟ طبق اطاعت فرمان خدا اینها «کُمْ» هستند، خدا گفته است به اینها که زحمت کشیدهاند، روزه گرفتهاند، دست از کار مادی برداشتهاند و آمدهاند اول وقت نماز خواندهاند، سلام بکنید.
س32: اگر نمازگزار فرادی نماز بخواند چطور؟
ج: فرادی هم زحمت کشیده است نماز خوانده است دیگر.
س33: در سجدههای طولانی مستحب غیر از نمازها مثل سجده شکر و امثال آن آیا لازم است که هفت عضو بدن روی زمین باشد؟
ج: نه خیر.
س34: آیا نفس و روح زن و مرد با هم فرق دارند؟
ج: نه، بدنهایشان فرق دارد. بدن زن با مرد چهارده فرق دارد. مغزش کوچکتر است، قلبش کوچکتر است، از این فرقها، امّا روح که ما به الحیات(باعث زنده بودن) است در هر دو یکی است.
س35: آیا این درست است که میگویند زن برای اینکه دچار ضعف ایمان نشود در أیام عادت ماهانه باید هنگام نماز در محل عبادت بنشیند و تسبیحات أربعه بگوید و صِرف عبادت و دعا و قرآن کفایت نمیکند و حتماً تسبیحات لازم است؟
ج: نه خیر، اینها به عنوان اینکه عبادت است دستور دادهاند. چون فاصله بیافتد (و نماز را) ترک کند آدم پشتش باد میخورد، ممکن است بعداً که (از عادت ماهیانه) پاک میشود و میخواهد نماز بخواند در خواندن نماز سستی کند، لذا گفتهاند آن ارتباط را قطع نکند هر روز که مینشست دعا و ثنا میکرد، حالا هم سی بار بگوید آن جبران میشود. حالت عبادت اتصال پیدا میکند، بعد هم راحت نماز میخواند.
س36: این نوع محدودیتهای عبادی که زنان مثلاً ماهی یک بار دارند آنها را در رشد ایمان عقب نمیاندازد؟
ج: نه عقب نمیاندازد، گناه که نیست، آن چیزی که (انسان را) عقب میاندازد گناه است.
س37: پس چرا مردها بیشتر به کمال میرسند؟
ج: چون مردها در مسیراند و دنبالش میروند امّا زنها معمولاً نمیتوانند با مردها تماس بگیرند و محروم میشوند. نوعاً مردها در این خطها هستند امّا اگر اتفاق بیفتد مثل بانو امین استاد خوب داشته باشد میتواند ترقّی کند، آنجا ترقّی برای زنها ممنوع نیست. منتهی کارشان یکجوری است که نمیتوانند با مردها زیاد ارتباط داشته باشند. معمولاً خوبها هم در مردها هستند این است که عقب میمانند و الّا زنها هم بخواهند بیایند راه باز است.
س38: پس آن تسبیحات گفتن برای جبران آن ضعف ایمان نیست؟
ج: برای ادامه آن عادت است، اگر عادت فاصله بینش بیفتد ضعیف میشود از بین میرود، حالت برانگیختگیاش از بین میرود، لذا صلاح نیست تعطیل بشود، گفتهاند به این صورت ادامه بدهد آنوقت بعداً راحت میتواند بلند شود نماز بخواند.
س39: یعنی در واقع این تسبیحات جایش با آن دعا و قرآن پر نمیشود؟
ج: خودش همین است دیگر، خودش تسبیحات است دیگر، خودش عبادت است. ذکر است.
س40: مقدار این تسبیحات به ازاء هر رکعت چقدر است؟
ج: گفتهاند سی بار.
س41: اگر پدر عمداً نماز نخواند و روزه نگیرد و بمیرد با اینکه پدر عمداً نخوانده است فرزند بزرگ باید قضایشان را بجا بیاورد؟
ج: بله، این مال حقّ پدری است، چون پدر است دیگر. به هر حال نماز نخوانده است امّا پدر است. به گردن پسر حق دارد. چه کسی بهتر از پسر این بیچارگی پدر را تأمین کند؟ دختر نمیتواند. او ازدواج میکند و میرود، گرفتار است. امّا پسر مستقل است بهتر از همه این است که پسر همه نمازها و روزهها را یا خودش بخواند یا پول بدهد اجیر بگیرد برایش بخوانند تا او از گرفتاری نجات پیدا کند.
س42: گاهی وقتها کسی که فوت میکند همه ورثه او آدمهای متدیّن و خوبی نیستند، مثلاً یکی آدم متدیّن و مؤمنی است امّا دیگران حاضر نیستند از اصل مال خمسش را یا پول نمازش یا بدهیهایش را بدهند، این شخص متدیّن باید چه کار کند؟
ج: خمس آن مقداری که از ارث سهم این است را باید بدهد. بیشتر از این لازم نیست ولی اگر بخواهد بابایش از گرفتاری و عذاب نجات پیدا کند از سهم خودش میتواند مشکلاتش را حل کند امّا واجب نیست، اگر نکرد بابایش گرفتار عذاب و بلاست.
س43: بعضی پدر و مادرها هستند که خمس نمیدهند و بچههایشان میخواهند که مال حرام و مال خمس نداده نخورند و خیلی مقیّد باشند، اینها برای غذا خوردن سر سفره پدر باید چه کار کنند؟ نمیتوانند از این خانه بیرون بروند چون مستقل نیستند، نماز خواندن آنها آنجا چگونه است؟
ج: آدمها دو جور هستند، بعضیها خمس میدهند و بعضیها نمیدهند. اکثر مردم (خمس) نمیدهند، امّا خمس را قبول دارند. اگر خمس را قبول نکند که از رِبقِهی مسلمین خارج است، در قرآن آمده است. او خمس را قبول دارد، امّا نمیدهد، علاقه به پول و مال زیاد دارد. میگوید بدهم مثلاً یک صفرش در بانک کم میشود! (خمس) نمیدهد. خُب این زن و بچه دارد، زن و بچهاش چه کار کنند؟ او نان میخرد. گوشت میخرد. سبزی میخرد و به خانه میآورد. آدمی که خمس را قبول دارد امّا عملاً نمیدهد هر چه از بیرون خرید و به خانه آورد اهل خانه میتوانند استفاده کنند، حلال هم هست، یعنی نانش بخورند، گوشتش را بخورند، سبزیاش را بخورند، روی فرشش نماز بخوانند، هیچ اشکالی ندارد تا وقتی او زنده است حلال است و هر چه بدهی دارد در ذِمّهاش(گردنش) میرود، امّا اگر مُرد ذِمّهاش هم میمیرد و منتقل به اموال خارجیاش میشود. آنوقت دست به اموالش نمیشود زد. دیگر برای ختم در خانهاش نمیشود رفت. نمیشود چاییاش را خورد، نمیشود پا روی فرشش گذاشت، چون خمس دارد. مشکل زمانی است که بمیرد، امّا تا زمانی که زنده است برای اهل و عیالش استفاده از اموال این فرد اشکالی ندارد. وقتی مُرد واجب است اوّل بدهی خمس او را از ماتَرَکَش(ارثی که باقی گذاشته) بدهند اگر چیزی ته آن ماند ورثه ببرند و اگر نماند هم که هیچ، بنابراین اینهایی که پدر و مادرشان خمس نمیدهند استفاده کردن از اموال آنها تا زنده هستند حلال و مشروع است عیب ندارد، اما مشکل زمانی است که این پدر بمیرد. تمام بدهیهای ذمّهاش منتقل به اموال خارجیاش میشود و کسی حق ندارد دیگر دست به آن بزند.
س44: پس در خانهای که یقین داریم خمس و زکاتشان را نمیدهند نماز بخوانیم اشکال ندارد؟
ج: عیب ندارد، بین خمس نمیدهد و این مال حرام است فرق است، خمس نمیدهد امّا وقتی میرود نان میخرد میآورد نان مال خودش است، گوشت میخرد، سبزی میخرد، مال خودش است، شما بخورید حلال است، ذمّهاش بدهکار خمس است، تا زنده است ذمّهاش هم زنده است، وقتی مُرد ذمّه هم میمیرد منتقل میشود به اموالش، دیگر کسی دست نمیتواند بزند، اول باید خمسش را بدهند اگر چیزی ته آن ماند آخر آن را به ورّاث تقسیم کنند، مشکل الآن نیست، الآن حلال است، بچههایی که باباهایشان خمس نمیدهند میتوانند نماز بخوانند، بخورند، هر کاری برایشان حلال است.
س45: اگر آن فرزند بخواهد بخورد با اینکه شرعاً حلال است اثر وضعی ندارد؟
ج: دیگر وقتی خدا فتوی داد و گفت حلال است چه کسی جرأت دارد بگوید اثر وضعی دارد؟ دستی که خدا بِبُرَد دیگر دیه ندارد، وقتی خدا میگوید حلال است یعنی چه؟ اثر بد ندارد.
س46: گاهی مدتی در هتلهای خارج از کشور اقامت میکنیم برای نماز نمیدانیم که آن مکان اصلاً پاک هست یا نه؟
ج: شک داشته باشد باید بگوید پاک است.
س47: منظور از عکس یا تابلو یا مجسمه روح دار که در رساله وارد شده در مکان نمازگذار حتی روبروی او هم نباشد، چیست؟
ج: آدم گاهی عکس میکشد، امّا قُلُمبه نیست، جسم ندارد، نقشی روی پارچه است، نقش روی دیوار است. امّا گاهی نه، با گچ شکلی درست میکند، یک مرغی درست میکند، این را نقش جسمدار میگویند، مُجَسَّمه گویند، مُجَسَّمه یعنی صورتی که جسم دارد، آن حرام است، جایز نیست.
س48: در جاهایی که زلزله خفیف زیاد میآید مثلاً روزی سه بار زلزله میآید باید هر سه بار آن را نماز آیات بخوانند؟
ج: اگر (زلزلهها) متصل است، واحد است، نه. یکبار کافی است. امّا اگر بین آن فاصله بیفتد که عرفاً بگویند متعدد است و فرصت نماز هم هست دیگر باید بخوانند.
مجموعه پرسشها و پاسخها از استاد اخلاق و معرفت حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه
[1] - ...قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَ یَتَکَلَّمُ الرَّجُلُ فِی الْأَذَانِ قَالَ لَا بَأْسَ قُلْتُ فِی الْإِقَامَةِ قَالَ لَا. کتاب شریف کافی ج3 ص304
[2] - عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا سَمِعَ الْمُؤَذِّنَ یُؤَذِّنُ قَالَ مِثْلَ مَا یَقُولُهُ فِی کُلِّ شَیْءٍ. کتاب شریف کافی ج3 ص307
3- وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ سوره مبارکه أعراف آیه204
4- المزار الکبیر (لابن المشهدی) ص591
[5] - و سمع علی علیه السّلام رجلا یلعن أهل الشام، فقال: و یحک لا تلعنهم، و لکن العن معاویة و عمرو بن العاص و شیعتهما. و کان علی علیه السّلام یلعنهم فی قنوته. شرح الأخبار فی فضائل الأئمة الأطهار علیهم السلام ؛ ج2 ؛ ص165
[6] - رَبِّ بِحَقِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه