یک آیه
لهو حدیث
س۱: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ»[1] این اشتراء لهو حدیث یعنی چه؟
ج: بعضیها میگفتند پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله این آیات را با این مسائل میآورد که او میرود از ایران داستان رستم را که نوشتهاند میخرد و میآورد به مردم تحویل میدهد، قرآن این جوری است، حالا «لَهْوَ الْحَدِیثِ» این است. گفتارهای لهوی، بازیگری، گفتاری که جدی نیست، واقعیت ندارد، اساطیرالاولین یعنی همین دیگر، بعضیها این جوری نسبت میدادند. بعضیها هم میگفتند سِحر است که دلها را جذب میکند و مسلمان میشوند و از بت برمیگردند. بعضیها میگفتند مجنون است. یک حرفهای تازه میزند که کسی قبول ندارد. هر کدام از یک بُعدی تهمت میزدند بعضیها هم میگفتند میرود داستان رستم و افراسیاب را میگیرد و آنها را از آنها میخرد اینجا میآورد و به این صورت تحویل ما میدهد.
س۲: بعضی روایات این «لَهْوَ الْحَدِیثِ» را به غنا و غیره بیان کردهاند این مصداق تطبیق است؟
ج: لهو حدیث یک کلمهای است که مصادیق زیادی دارد. همه حرفهایی که جدی نیست و ریشه ندارد میشود گفت «لَهْوَ الْحَدِیثِ» است. آوازخوانی هم این گونه است. تار و تنبور هم این گونه است. شاهنامه خواندن و تمام کارهایی که در قهوهخانهها میکردند و میخواندند، سهراب را میکشتند همه اینها «لَهْوَ الْحَدِیثِ» است.
س: قید «بِغَیْرِعِلْمٍ» چه مطلبی را میخواهد بگوید در حالی که آن «لِیُضِلَّ» که اضلال باشد در آن علم و قصد قرار دارد چون باب افعال است. با علم و قصد این اضلال میکند اما به غیرعلم است، درست گفتهاند؟
ج: آدمی که علم دارد این کار را نمیکند، این کار مال بیعلمی و جهل است. زمینه، زمینهی جهل و بیعلمی است و الّا این کار انجام نمیگرفت.
پرسش و پاسخ از استاد اخلاق و معرفت حضرت آیت الله خوشوقت اعلی الله مقامه 19/8/1390
[1] - لقمان آیه 6