متن جلسه اخلاق
شب 27 ماه رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
نثار روح مطهر امیرالمؤمنین علیه الصلاه و السلام صلواتی ختم کنید، اللهم صل علی محمد و آل محمد.
فضیلت شب 27 ماه رمضان
در پاره ای از روایات وارد شده است که شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان کمتر از شب قدر نیست؛ لذا امام سجاد صلوات الله و سلامه علیه امشب را احیاء داشتند و مراسم احیاء را بجا میآوردند و این ذکر شریف را در احیاء شب بیست و هفتم زیاد به زبان میآوردند و میگفتند: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْت».[1] این چهار تا جمله را زیاد به زبان میگفتند.این ذکر شریف محتوی و مضمون خیلی بلند و بالایی دارد این را تکرار میکردند در شب بیست و هفتم، اشاره به یکی از مشکلات زندگی انسانهاست.
خواص بُعد مادی انسان
انسان وقتی از کودکی میآید بالا و رشد میکند با تمام حواسی که پروردگار متعال به او داده است با عالم طبیعت آشنا میشود. چشمش طبیعت میبیند، گوشش طبیعت میشنود، دستش طبیعت لمس میکند، ذائقهاش طبیعت میچشد، تمام این حواس انسان را شدیداً به طبیعت ارتباط و اتصال میدهد. سالیان دراز روی این ارتباط و اتصال که میگذرد انسان کأنّه یکپارچه ارتباط با طبیعت و دنیای اطرافش میشود. این باعث میشود که انسان به چیزی غیر از طبیعت دیگر فکر نکند، اگر هم یک وقت انسان باور کند که ماوراء طبیعت چیزی هست اما عملاً توجهی به او نمیشود.
گاهی منکر هستند همهی نیرو و همهی امکانات خرج طبیعت میشود گاهی قبول دارند اما آن شدت ارتباط و اتصال باعث میشود عملاً انسان توجهی به ماوراء طبیعت نداشته باشد، با تمام توشه و توان برود به طرف طبیعت. این نکته خطرناک را امام سجاد تذکر میدهند که «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی التَّجَافِیَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ».
طبیعت، دار غرور
اینجا زندگیای است که آدم را گول میزند، خیال میکند دائماً و ابداً انسان به این زندگی زنده است، لذا مرگ و پایان حیات را هیچوقت تلقین نمیکند انسان به خودش و وقتی عامل مرگ میآید، بیخبر میآید، این مال همان انس و عادت و اتصالی است که انسان با محیط زندگی پیدا میکند و به این زودی حاضر نیست باور کند که رفتنی است.
تجافی در دنیا
اما حضرت میگویند یک جوری کن بار خدایا من را مثل آدمی که نیمخیز نشسته کاملاً ننشینم در دنیا. چطور در نماز در تشهد اولی که انسان از امام عقب افتاده میگویند باید نیم خیز بنشیند، او را میگویند: «حالت تجافی»، «تو خالی»، من هم در دنیا کاملاً آرام ننشینم، فکر کنم که همین است، دیگری چیزی پشت سر این نیست، نیمخیز بنشینم یعنی آماده رفتن و حرکت باشم.
امام سجاد این دعا را دارد تلقین میکند، خدایا این حالت تجافی را به من در دنیا عنایت فرما، در عین حال که من نشستم و مشغول طبیعت هستم اما آماده حرکت و رفتن هم باشم، جوری نباشد که وقتی عامل مرگ میآید من کاملاً نشسته باشم و برای رفتن هیچکاری انجام نداده باشم و نتوانم انجام هم بدهم، این بلای بزرگی است.
این همان مشکلی است که روز قیامت انسانهایی که گرفتار چنین بلایی هستند نسبت به آنها روز قیامت روز حسرت و ندامت و پشیمانی میشود،[2] که چرا من در زندگی موقتی که اینجور به سرعت میگذشت فکر کردم همیشه زندهام، زنده ابدی هستم، لذا با تمام قدرت زحمت کشیدم نیازهای طبیعت را تأمین کنم و ذخیره کنم، برای ماوراء طبیعت کاری نکردم.
این جمله اول حضرت این مسأله را می خواهد به ما تعلیم بدهد تلقین کند که مواظب باشید، دنیا جای زندگی ابدی نیست، هر کسی مدت و مهلت معیّنی دارد و بعد باید برود، انبیاء هم رفتند و اولیاء رفتند و صلحا رفتند ما هم خواهیم رفت. پروردگار متعال به نبی معظّم که سرحلقه انسانهای کامل است فرمودند «إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ»[3] تو میمیری و اینها هم میمیرند و هیچکسی زنده نیست، فقط خداست که عامل مرگ متوجه او نمیشود چون مادی نیست،
عوارض غفلت از مرگ
بنابراین دیر یا زود انسان باید بوسیله مرگ از زندگی دنیا علاقهاش را قطع کند، اگر اشتباه کند و روی عادت فکر کند که همیشه زنده است، همیشه مشغول تأمین نیازهای مادی و طبیعت خواهد بود، برای نیازهای معنویاش کاری نخواهد کرد، اگر مرگ رسید آنوقت انسان مشکل پیش میآید برایش، هر چه هم بگوید «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلىِّ أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ»[4] میگویند نه، وقتی انسان میبیند کاری که باید انجام بدهد در طول زندگی موقت دنیا انجام نداده پیشیمان میشود اما به او میگویند که دیگر نمیشود برگشت.
هر انسانی در زندگی یکبار بیشتر عمر ندارد، پایان عمر دیگر مرگ است و انسان دیگر بر نمیگردد. این جمله اول این مسأله به ما تلقین می کند که در عین حال که انسان زنده است و مشغول تأمین نیازهای حیات مادی و طبیعی است در عین حال حواسش هم جمع مرگ باید باشد، همانطور که ما باور میکنیم زندهایم باید باور کنیم خواهیم مرد، این را هم باید باور کنیم نکنیم قهراً و جبراً ما را میبرند.
در روایت آمده «مَنْ کَرِهَ لِقَاءَ اللَّهِ کَرِهَ اللَّهُ لِقَاءَهُ»[5] اگر کسی از مردن بدش بیاید خدا هم از او بدش میآید، چون مرگ باعث میشود انسان برود به صحنه قیامت و پای حساب و کتاب و بالاخره وعدههایی که پروردگار متعال به انسانهای خوب و بد داده پیاده شود، اگر انسان نخواهد برود می برند او را اما اینجوری.
بنابراین حضرت در جمله اول این ذکر این واقعیت و حقیقت تلخ را میخواهد به ما انسانها تلقین کند که یک دست حیات و زندگی نیست، پایان حیات مرگ هم هست، کسی که زنده است باید بپذیرد که خواهد مرد، خوب یا بد، بنابراین فرمودند پروردگارا این توفیق و سعادت را کرامت کن که ما نیمخیز در دنیا بنشینیم، هر آن آماده رفتن باشیم، اگر مأمور قبض روح آمد نگوییم آقا زود آمدی من کار دارم، نمیتوانم بیایم، این حرفها را دیگر او گوش نمیدهد، لذا باید آماده باشیم، هر کاری باید میکردیم باید کرده باشیم، چمدان انجام وظیفه را باید پر کرده باشیم هر وقت مأمور قبض روح آمد بگوییم بسم الله بله، این جمله اول بسیار مسأله مهمی است.
آمادگی برای جهان آخرت
جمله دوم فرمودند «وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ» باورم این باشد که این زندگی حق است اما یک زندگی همیشگی بعد از مرگ هم حق است، این هم هست، زندگی منحصراً در همین زندگی مادی و طبیعی نیست، این هست، حق است، این را پروردگار متعال به انسانها داده است.
آن کسی که انسان را خلق کرده است این حیات موقت را هم به او داده است، چون بُنیه انسان بیش از این مقدار آماده حیات و زندگی نیست، نمیشود انسانی که مرکّب از گوشت و پوست و عصب و این حرفهاست تا ابد زنده باشد، زندگی فرسایش میآورد، اینها به تدریج فرسوده می شوند، از کار می افتند، یک کارخانه که از آهن ساخته می شود بعد از بیست سال سی سال از کار می افتد، این که آهن هم نیست، گوشت و پوست و استخوان و عصب است.
بنابراین خدا وقتی انسان را خلق کرد یک مدت خاصی به این بدن انسان امکان ادامه حیات و زندگی داد. و وقتی زندگی انسان به آن لحظه میرسد دیگر از کار میافتد، بنابراین فرمودند آماده کن مرا که بتوانم برای رسیدن به آن زندگی بعد از زندگی دنیا خودم را آماده کنم، هم آن را باور داشته باشم که هست و هم برای ادامه زندگی در آن نشئه خودم را آماده کنم.
بهترین توشه برای آخرت
پروردگار متعال در قرآن کریم فرمود آماده شدن و آماده کردن برای زندگی همیشگی سرمایه اش اطاعت فرمان خدا و تقواست، «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى»[6] از دنیا برای زندگی ابدی آخرت زاد و توشه بردارید و این را هم بدانید بهترین زاد و توشهای که آن زندگی نیاز دارد تقوا و اطاعت فرمان خداست، همین انجام واجبات و ترک محرّمات که انسان به تدریج با توفیق پروردگار متعال انجام میدهد اینها آثارش بایگانی میشود و ذخیره میشود سرمایه زندگی بعد از مردن ما خواهد بود، لذا فرمودند توفیقی مرحمت کند اضافه بر تأمین نیازهای مادی و طبیعی من نیمخیز باشم آماده حرکت به طرف زندگی ابدی و همیشگی هم باشم اما اینجوری که نیازهای آن زندگی را هم در همین زندگی مادی و طبیعی تأمین کرده باشم.
آمادگی برای مردن قبل از فرارسیدن آن
«وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ» در هر لحظهای آماده مرگ باشم، آماده مرگ شدن یعنی کارهایی که خدا گفته انجام بدهد بدهم، واجبات را انجام داده باشم محرّمات را ترک کرده باشم اگر عامل مرگ آمد مأمور الهی برای قبض روح دیگر مشکلی نیست دیگر، چون وعدههای خدا تحقّق پیدا میکند، او خودش گفته سرمایه زندگی تقواست، خب ما هم به توفیق پروردگار متعال انجام دادیم.
«قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْت» قبل از اینکه لحظه مرگ برسد ما آماده رفتن و مواجه شدن با مرگ باشیم.
این جملاتی بود که امام سجاد صلوات الله و سلامه علیه در احیاء این شب به زبان زیاد جاری میکردند، و ما را تذکّر میدادند که قضیه از این قرار است، گول هم بخوری خیال کنی ابدی است سرِ وقت حضرت عزرائیل میآید، باور کنی، منکر باشی، او خواهد آمد.
مرگ، امری یقینی
کمونیستها خدا را قبول ندارند منکر هستند اما مرگ را قبول دارند، مرگ هیچ منکر ندارد، بت پرست، کمونیست، بیخدا با خدا همه قبول دارند؛ لذا از مرگ به کلمه یقین تعبیر شده در عربی، یقین یکی از معانیاش یعنی مرگ، در زیارت امام حسین صلوات الله و سلامه علیه میخوانیم « و اطعت الله {وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً} حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ»[7] تو خدا را اطاعت کردی، واجبش را اطاعت کردی، حرامش را ترک کردی تا آخرین لحظه زندگی که مرگ آمد، مرگ باعث شد که دیگر ما اطاعت فرمان نکنیم.
بنابراین یقین یکی از معانیش مرگ است، چون یک چیزی است که همه یقین دارند به حقانیت آن، حتی آن کسی که خدا را قبول ندارد مرگ را قبول دارد، چون می بیند رفتند دیگر.
امام سجاد در این ذکر و در این محتوی که در این چهار جمله ریختند این واقعیتءها را میخواهد به ما انسانها گوشزد کند، میگوید اشتباه کنی نکنی مرگ میآید، منتهی باید جواب بدهیم، امکاناتی که پروردگار متعال در اختیار ما قرار داده است و دستور داده این امکانات را در این راه و با این کیفیت باید از آن استفاده کنیم میتوانیم جواب قانع کننده خدا را داشته باشیم، جواب جز این نمیتواند باشد، فرمان او را اگر اطاعت کرده باشیم جواب است، او از اما اطاعت فرمان میخواهد، چون زندگی طبیعی را پروردگار متعال با همین فرمانها میخواهد اصلاح کند، نه با مسائل دیگر.
تصحیح اعتقادات، تنها را اصلاح جامعه
همین زندگی دنیا پر شرّ و پر فساد و پر مصیبت خدا اینجوری علمش تعلق گرفته که همین زندگی را بوسیله فرمان خدا، خدا میخواهد اصلاح کند، دیگر این مشکلات نباشد، انسان در زندگی آرامش و آسایش داشته باشد، بتواند هم تأمین کند نیاز مادیاش را و هم برای آخرتش انجام وظیفه کند، این نمیشود الا با اینکه ما حرفهایی را که خدا زده را انجام بدهیم، نکنیم رشته زندگی به هم گره میخورد، وقتها صرف میشود از برای باز کردن تا بخواهیم یک گره باز کنیم دو تا گره میآید رویش، گره دوم سوم میآید رویش، با عمل خود ما میآید رویش گره میخورد، از آسمان نمیآید، ما کار بد میکنیم گره میخورد.
بنابراین همین اطاعت فرمان خدا یعنی کار بد نکردن، گناه نکردن، معصیت نکردن، باعث نظم و انتظام زندگی مادی انسان میشود، و در این زندگی منظم انسان میتواند سرمایه زندگی بعدی را هم فراهم کند، اما اگر خدای نکرده انسان خودسر بود، اسیر نفساماره بود، حاکم بر وجود و اعمالش نفساماره بود این چارهای جز تحمل مصیبتها و تلخی در زندگی راه دیگر ندارد، چون خودش کارخانه مولّد فساد و مصیبت است تا خودش ترک نکند فساد از بین نمیرود، و چون گوش به حرف خدا نمیدهد، مرتب گناه و معصیت میکند مرتب گره میخورد به این نخ و دیگر باز کردن آن برایش خیلی مشکل میشود.
این واقعیتی است که پروردگار متعال در قرآن کراراً اعلام فرموده است، که اطاعت فرمان خدا هم منشأ سعادت زندگی دنیاست و هم منشأ سعادت زندگی بعد از مرگ است[8] و هیچچیز دیگری نمیتواند در زندگی ما را به سعادت برساند و در آخرت هم سعادت نیست الا همین حرفی که خدا زده، نقشهای که پروردگار متعال با علم و حکمت خودش برای ما انسانها تنظیم فرموده است این است، فرمانها را جوری تنظیم کرده که همه مشکلات حل می شود، همه بدبختیها و خطرها برطرف میشود.
هر چه در زندگی ما از آن رنج میبریم و به نظرمان تلخ است فرمان خدا اگر اطاعت شود آن را اصلاح خواهد کرد. [9] این واقعیتی است که اگر ما نپذیریم بخواهیم تجربه کنیم گران تمام میشود برای ما، الان ملتهای دنیا دارند تجربه می کنند.
قرنهاست این فساد و بدبختی و مصیبت و بیماریها این دلهرهها و اضطرابها، ناراحتیها عصبانی و روانی همه اینها منشأش خود انسان است. انسان در اثر خودسری و مراعات نکردن فرمان و هدایت پروردگار متعال برای خودش این گرفتاری را فراهم میکند، تا برنگردد و نپذیرد که راه سعادت در دنیا و آخرت اطاعت فرمان خداست همچنان باید در زندگی گرفتار باشد. لذا امام سجاد صلوات الله و سلامه علیه واقعیتهای بسیار مهم و مورد نیاز انسان را در این چهار جمله ریختهاند و این را مکرّر گفتهاند و از ما هم خواستهاند این را مکرّر بگوییم، معانی در مغز ما هم پیاده شود که این زندگی که ما داریم ابدی نیست، باید برویم.
شاه میرود، گدا میرود، ثروتمند میرود، فقیر میرود؛ همه میروند. ما هم مثل آنها هستیم باید بپذیریم که ما هم رفتنی هستیم، آدمی که باور میکند رفتنی است حواسش را جمع میکند، یعنی مطیع فرمان خدا میشود تا هم اینجا زندگیاش تأمین شود و هم بعد از مردن زندگی سعادتمندانهای داشته باشد.
سپاسگذاری در برابر توفیقات
خُب این آخرین شبی است که خدا به ما توفیق مرحمت فرموده در خانه خودش جمع شویم و به یاد خدا و به یاد دستورالعملهای خدا و به یاد اولیاء خدا شبی را به صبح برسانیم، معلوم نیست تا سال آینده چه کسی مرده و چه کسی زنده است و چه کسی موفق میشود و چه کسی موفق نمیشود، لذا درباره این نعمت بزرگ که خدا امشب به ما کرامت فرموده است باید سپاسگذار باشیم، شاکر باشیم. خدای متعال این توفیق را به ما مرحمت فرموده که بتوانیم چند ساعتی را در خانه خدا به یاد خدا و با هم مطالبی که به درد امروز و فردایمان میخورد با هم مذاکره کنیم.
انشاءالله امیدواریم خدای متعال توفیق مرحمت کند بتوانیم در این بقیه زندگی و عمر این صراط مستقیم و بندگی خدا را کاملا در خودمان و در زندگی پیاده کنیم انشاءالله و از مزایایش و بهرههایش هم در دنیا و هم در آخرت بهرهمند بشویم انشاءالله.
نثار ارواح طیبه همه انبیاء مخصوصا خاتم انبیاء آورنده قرآن کریم و همه حضرات معصومین و شهدای خط تشیّع و بالاخص امام شهدا صلوات ختم کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
درس اخلاق برگزار شده در مسجد امام حسن مجتبی علیه السلام
[1] .إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج1، ص: 228.
[2] . وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُؤْمِنُونَ. و بیم کن ایشان را از روز ندامت (که چرا بد کردیم) آنگه که بگذرد کار و ایشان بیخبرند (از آنروز) و ایشان نمىگروند. (ترجمه سراج) سوره مبارکه مریم آیه 39.
[3] . بیگمان تو مىمیرى و البته ایشان نیز مىمیرند. (ترجمه سراج) سوره مبارکه زمر آیه 30.
[4] . حَتىَّ إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ(99) لَعَلىِّ أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کلاََّ إِنَّهَا کلَِمَةٌ هُوَ قَائلُهَا وَ مِن وَرَائهِم بَرْزَخٌ إِلىَ یَوْمِ یُبْعَثُونَ(100) تا وقتى که بیاید یکى از ایشان را مرگ گوید پروردگارا برگردان مرا (بدنیا) (99) شاید من بکنم عملى شایسته در آن مالى که بگذاشتهام هرگز باز نگردند آن درخواست سخنى است که او گوینده آن است و از پیش ایشان برزخیست تا روزى که برانگیخته شوند (100) (ترجمه سراج) سوره مبارکه مومنون.
[5] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج6، ص: 133.
[6] . الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ. وقت حج ماههاى معلوم (ماه شوال و ذو القعدة و ذو الحجه) است پس هر که واجب کند بر خود در این ماهها حج را پس باید جماع نکند و نه از حد شرع درگذرد (یا دروغ نگوید) و نه ستیزه کند در اثناى حج و آنچه مىکنید از نیکوئى مىداند آن را خداى (و بر آن پاداش خواهد داد) و توشه برگیرید زیرا بهترین توشهها پرهیزکارى است و بترسید از من اى خردمندان. (ترجمه سراج) سوره مبارکه بقره آیه 197.
[7] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج98، ص: 163.
[8] . بدانید که دوستان خدا هیچ ترسى نیست برایشان و نه ایشان اندوهناک مىشوند (62) آنانکه ایمان آوردهاند و بودند که پرهیزکارى مىکردند (از گناهان) (63) تنها از آن ایشان است بشارت در زندگانى دنیا و در آخرت نیست تغییرى براى وعدههاى خدا (و این از قضاى حتمى پروردگار است) آن رستگارى بزرگ است (64) (ترجمه سراج) سوره مبارکه یونس.
[9] . ِ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکلَْ عَلىَ اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلُِّ شىَْءٍ قَدْرًا . و هر که بپرهیزد از (محرمات) خدا قرار دهد خدا براى او راه بیرون شدنى (از مشکلات زندگانى) (2) و روزى دهد او را از آنجا که گمان نمىبرد و هر که توکل کند بر خدا پس خدا بس است او را زیرا خدا رساننده است کار خود را (هر طور که خواهد) قطعا قرار داده خدا براى هر چیزى اندازهاى. (سراج) سوره مبارکه طلاق آیه 2 و3