متن جلسه درس اخلاق
دین، تنها نسخه کمال انسان
قرائت[1] آیات مبارکه سوره رعد (12- 14)
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ * وَ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَ الْمَلاَئِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَ یُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَ هُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَ هُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ * لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاَ یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلاَّ کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَ مَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَ مَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ *
موضوع بحث : دین، تنها نسخه کمال انسان
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبیالقاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین.
دین الهی؛ تنها نسخه نجات
خدای متعال برای تربیت فرد و جامعه برنامه دین را تنظیم کرد و آن را توسط انبیا به دست مردم رساند. مردم در آن زمان و در این زمان و در تمام اَزمنه نیاز مُبرم به برنامه دینی دارند و الّا اگر برنامه دین در زندگی مردم پیاده نشود زندگی مردم فلج میشود، مشکلات زیاد پیش میآید، آدمکشی، ظلم و ستم فراوان میشود، لذا نیاز مردم به برنامه دینی مُبرم و شدیدتر بود تا نسبت به نیاز به مسائل مادی و طبیعی. با همان زندگی ساده زندگی میکردند، عادت داشتند؛ لازم نبود مسائل جدیدِطبیعی و مادی را یادشان بدهند، این زمان زیاد و طولانی لازم داشت، اما دین راحت پیاده میشود، مقدارش کم است؛ لذا خدا دین فرستاد، علوم طبیعی نفرستاد.
علوم طبیعی منهای دین اسباب گسترش ظلم و ستم و غارت و این چیزها میشود، همان طور که دیدیم غرب از زمانی که بر علوم مادی و طبیعی تسلّط پیدا کرد؛ دزدی و غارتش بیشتر شد، ظلم و ستمش بیشتر شد، همه دنیا را میخواهد ببلعد، اگر تنها اطلاعات مادی و طبیعی باشد و دین نباشد موجب این حرفها میشود، لذا واجبتر این بود که مسائل دینی بفرستد.
ارسال دین تنها به وسیله خدا
فرستادن مسائل دینی هم هیچ راهی نداشت جز به وسیله خود خدا، هیچ کسی بلد نبود. مردم بلد بودند بت بپرستند، بلد بودند حرفهای خِرافی و گمراهی بزنند؛ لذا پروردگار پا پیش گذاشت و مسائل دینی را مطرح کرد و از مردم خواست که با مراعات دین هم خودشان را تربیت کنند و هم جامعه شان را جامعه انسانی کنند و به هیچ وجه از کسی در مسأله دین، حرفی را نه خودش قبول میکرد و نه اجازه میداد دیگران قبول کنند. چون بلد نبودند. هیچ کسی کارخانه دین سازی ندارد، آدم ها هر چه دین تا حالا درست کردند همهاش خِرافه و باطل و آمیخته به جهل و نادانی بود. علم دین صحیح فقط از یک منبع سرازیر میشود و آن هم خود خداست؛ لذا به کسی هم اجازه نداد دین درست کند و هر کسی به عنوان مُبدِع دین درست کرد حکمش اِعدام است، چون مردم گمراه میشوند بلد که نیست، برای مسائل مادی و دنیایی اقدام میکند، دین درست میکند و یک عدّهای را بیچاره میکند، لذا امام صادق صلوات الله سلامه علیه در مقابل علمای سنی فرمودند : غرب بروید، شرق بروید علم دین صحیح گیر نمیآید فقط اینجاست[2]، چون خدا فقط به ما داده است به دیگران نداده است، آن علم لدنّی که به این ها داده، آن علم دین صحیح آن جاست، همه جاهلند باید بپذیرند، کسی حقّ دین درست کردن ندارد، نه حقّ دارد دین درست کند، نه حقّ دارد به دین اضافه کند و نه حقّ دارد کم کند، همان طوری که از بالا آمده آن را باید نگه دارند و ترویج کنند، هیچ کسی نمیتواند به دین حاشیه بزند بلد نیست. متن دین همان است؛ حاشیهاش هم در خودش هست، بنابراین فقط ما باید بپذیریم و عمل کنیم و خودمان و جامعه مان را اصلاح کنیم، بخواهیم چپ و راست کنیم جز خرابی نتیجه دیگر نخواهد داشت؛ لذا دین از اوّل و آخر صحیح و سالم و ثابت است، همه باید نگهش دارند و به آن عمل کنند، نسل به نسل منتقل کنند که از بین نرود، اگر کسی هم خواست دست کاری کند جلویش را میگیرند، ضمن این که دین در دست و بال مردم میچرخد، عقل ها در اثر تجربه، یواش یواش مسائل مادی و طبیعی را هم در میآورند. میبینیم تا امروز بعد از هزار و خوردهای سال چقدر اطلاعات طبیعی و مادی بیشتر شده، باز هم جا دارد بیشتر بشود امّا دین کم و زیاد نمیشود، علم و اطلاع از چگونگی موجودات مادی و این که چگونه بهره برداریش امکان پذیر است و چه مقدار میشود بهره برداری کرد این ارتباطی با دین ندارد، البته هر کسی این را میفهمد میخواهد بیشتر در بیاورد، وقتی بیشتر در بیاورد اگر دین محدودش نکند سر از استعمار و استثمار و غارتگری در میآورد؛ بنابراین خدا آن را نداد، اوّل دین را داد، اگر در سایه دین آن علوم هم رشد پیدا کرد محدود میشود و مهار میشود، امّا اگر دین از اطلاعات علمی جدا شد میبینیم همه کافر و مرتدّ و استعمارگر و دزد و ستمکار و از این حرفها میشوند.
چرا قرآن علم مادی نیاورد؟
در قرآن کریم چیزی به نام علم مادی نیامده است، همان حرفها که مردم میدانستند و عقلشان قد میداد همان ها را مطرح کرده و اینها را دعوت کرده که به همان مقدار شما فکر کنید ببینید این حرفها خوب است یا بد است، قبول کنید و رد نکنید و الّا اگر میخواست علم مادی بیاورد، علم مادی یک مقدمات دیگر میخواهد ریاضیات لازم دارد، مردم نمیفهمیدند، این درست نیست، حالا خودشان دارند در میآورند نوعشان هم طرف تقابل با دین میروند. هر چه علم مادی و طبیعی پیشرفت بیشتر میکند، آدمها بیشتر از دین جدا میشوند. میبینیم تا به حدی که به فکر استعمار همین دنیا افتادهاند. در این راه چه آدم کشیهایی میکنند، چه ظلمهایی میکنند، از کجا شروع میکنند؟ مقدمات استعمار را فراهم کردن، این مال این است که اگر علم مادی از دین جدا بشود فساد آور و خطرآور است، لذا خدا آن را نداد، اول این را داد، اگر در سایه این توسعه پیدا کرد این دین آن را میتواند مهار کند و محدود کند و الّا اگر آن، آزاد باشد هیچ جای توقفی ندارد، تا بتواند میرود جلو و این خطر زیادی برای زندگی انسانها در جامعه دارد؛ لذا آن که مهمتر است برای انسانها مسأله دین است، لذا پروردگار هم فرموده است: دین از یکجا باید در بیاید، مردم از یکجا باید یاد بگیرند، جای دیگر نیست، این جنس را فقط این ها بلدند و اینها میفروشند به دیگران میدهند، جای دیگر بروی هیچ خبری نیست و بعد هم آنچه خدا میپذیرد در دنیا و آخرت مسأله دین است، اگر انسان مسائل دین را بلد بود و انجام داد، آن مصالحی که بر این عمل مترتب میشود در جامعه و زندگی مادی مردم اثر مفید و مثبت بجا میگذارد امّا اگر از دین جدا شد، مطلق شد، نفس أماره بیشتر فعالیت میکند و گسترش ظلم و ستم منشأش همینجاست، سابق آفتابه میدزدیدند، حالا کشتی کشتی میدزدند، کسی هم نمیبیند کی میدزدد؟ چه کسی میبرد؟ نشستهاند آن جا با وسائل میبرند آن جا. این ها از گرسنگی میمیرند آن ها از سیری میترکند، نتیجه علم مادی این شده است.
اساس دین ترک محرمات و انجام واجبات
بنابراین آنچه مهم است در زندگی برای انسان مسأله پیاده کردن دین است، احکام دین؛ انجام واجبات و ترک محرّمات است این جامعه را اصلاح میکند، دزد گیر نمیآید، ظلم گیر نمیآید، همه این ها محدود میشود و مشکلات حل میشود و الّا مسائل زیرزمینی، فوق زمینی، آن را درست نمیکند کاری به آن ندارد، هر چه این ها بیشتر به دست انسان بیفتد بیشتر میتواند ظلم کند امّا اگر دین دست کسی بیفتد چون در متن دین مسأله تقوا مطرح است، در مسائل دینی هم گفته این کار را نباید انجام بدهی حرام است آن کار را باید انجام بدهی واجب است، انجام دادن این و ترک آن، اثر مثبت در سلامت زندگی فرد و جامعه دارد لذا خدا روی این زیاد تکیه کرده است. آنهایی که فکرشان مادی است به آن یکی تکیه میکنند شب و روز دنبال آن میروند، نتیجهاش هم استعمار و ظلم کردن بیشتر و از بین بردن انسانهاست؛
بنابراین باید توجه مسلمان به مسائل دینی بیش از توجهاش به مسائل مادی و استخراج منافع مادیات و طبیعیات باید باشد، و الّا کار خراب میشود، جامعه هر چه علمش بیشتر باشد فاسدتر میشود. میبینیم دیگر آنهایی که پیشتاز علم هستند از همه فاسدترند، مطلق العناناند، هیچ کار بدی نمانده، همه را انجام میدهند. چرا؟ چون آن را دست گرفتند و از این طرف دستشان خالی شده است.
ملاک سعادتمندی فقط دانستن علم دین و پیاده کردنش است، لذا خدای متعال همه را راحت کرد از این جهت فرمود: «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»[3]، نه آنی که بیشتر از مادیات استفاده میکند، آن کسی که بیشتر به حرف من گوش میدهد آن پیش من محترمتر است چون یک کاری دارد انجام میدهد که هم خیرش عاید خودش میشود و هم به دیگران میرسد، امّا اگر این نبود انسان میشود مثل حیوانات وحشی و هر چقدر عمر داشته باشد ترُک تازی میکند.
یادگیری؛ اولین مرحله دین
لذا از اول سنّ بلوغ دو تا کار بر ما واجب و لازم است، اول؛ یادگیری مسائل دینی، یاد نگیری خودش گناه است، آدم جاهل بار بیاید در اثر جهل مرتکب گناه خواهد شد، قبائلی هستند جاهلند، اینها فکر میکنند آدمی که مریض میشود و در بستر میخوابد بعد میمیرد، موهای صورتش بلند میشود اینها وقتی میخواهند میت را غسل بدهند ریشش را میتراشند، میگویند بد است این این جور بمیرد، جاهلند. در اثر جهل چیزهای خوب را میگویند بد است، چیزهای بد را میگویند خوب است، لذا رفع جهل بر هر مسلمان نسبت به سه مرحله واجب و لازم است، عقاید دینی، احکام و اعمال دینی و رفتار دینی که از آن تعبیر به اخلاقیات میکنیم، این سه تا را نمیشود جاهل بود، جاهل باشیم به هم میریزیم اثر منفی در فرد و جامعه دارد.
مرحله دوم دین؛ عمل
وقتی یاد گرفتیم مرحله دوم باید عمل کنیم «انّ اکرمکم» این جا را میخواهد درست کند. نگفت « انّ اکرمکم عندالله اعلمکم »، علم تنها کافی نیست، ما در علما داشتیم افراد ناجور و خائن که استحقاق اعدام پیدا کردند. اما عمل کردن کار را تمام میکند، یاد بگیریم چون واجب است بعد پیاده کنیم مصداق این آیه بشویم همه چیز درست میشود، حرفهایی را خدا تنظیم کرده اگر پیاده بشود هر مشکلی را حل میکند و هیچ مشکلی هم به وجود نمیآورد، ولی ما عقلمان نمیرسد، عقلمان تسلیم نفس أماره است او هر چیز دلش بخواهد میگوید این کار را بکن. امّا خدا نفس أمّاره که نداشت، جهل هم نداشت علمش مطلق است میداند چه برایش خوب است و چه برایش ضرر دارد این ها را نسخه کرده برای ما گفته است، واجب را انجام بدهید، حرام را ترک کنید، بنابراین از اول سن بلوغ ما باید در این خط بیافتیم، یاد بگیریم بعد هم پیاده کنیم این هم فرد را و هم جامعه را تربیت میکند، غیر از این هیچ راهی وجود ندارد. هر راهی را پیشنهاد کنیم راه گمراهی و خطاست، نتیجهاش این میشود که فرد تربیت نشود و جامعه هم فاسد از آب در بیاید.
امیدواریم پروردگار متعال توفیق مرحمت کند، حالا یا توفیق نصیب شده از اول سن بلوغ یا بعد هر وقت انسان بیدار شد این دو تا را یاد بگیرید، یاد بگیرید واجبات و محرمات و مسائل عقیدتی و اخلاقی را بعد هم پیاده کنید، رمز پیشرفت و موفقیت و تربیت انسان در این دو تاست. عقل هم آن مسائل مادی و منافع و مضار آن ها را آرام آرام در سایه این دو تا پیش میبرد بدون این که از آن ها ضرر و فسادی عاید فرد و جامعه بشود ان شاء الله امیدواریم پروردگار متعال به همه ما توفیق مرحمت کند، این دو تا را اگر داشتیم ادامهاش بدهیم ان شاء الله، اگر نداشتیم شروع کنیم به وِجدانش ان شاء الله.
نثار ارواح طیبه همه انبیاء عظام علیهم السلام که منادیان این مسأله بودند و خصوصاً خاتم انبیاء صلوات خدا بر او و همه حضرات معصومین علیهم الصلاة و السلام و شهدای خط تشیّع و امام شهدا سه صلوات ختم کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
درس اخلاق حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی (اعلی الله مقامه)
مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه21/11/1389
[1] - در ابتدای هر جلسه اخلاق آیاتی از قرآن کریم قرائت میشود.
[2] - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَیْسَ لِمُصَاصِ شِیعَتِنَا فِی دَوْلَةِ الْبَاطِلِ إِلَّا الْقُوتُ شَرِّقُوا إِنْ شِئْتُمْ أَوْ غَرِّبُوا لَنْ تُرْزَقُوا إِلَّا الْقُوتَ. (کافی ج2ص261
[3] - سوره مبارکه حجرات آیه 13