متن جلسه درس اخلاق
موانع کمال انسان
بسم الله الرحمن الرحیم
قرائت[1] آیات مبارکه سوره اسراء (67- 70)
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَ إِذَا مَسَّکُمُ الضُّرُّ فِی الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلاَّ إِیَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاکُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَ کَانَ الْإِنْسَانُ کَفُوراً * أَ فَأَمِنْتُمْ أَنْ یَخْسِفَ بِکُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِباً ثُمَّ لاَ تَجِدُوا لَکُمْ وَکِیلاً * أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ یُعِیدَکُمْ فِیهِ تَارَةً أُخْرَى فَیُرْسِلَ عَلَیْکُمْ قَاصِفاً مِنَ الرِّیحِ فَیُغْرِقَکُمْ بِمَا کَفَرْتُمْ ثُمَّ لاَ تَجِدُوا لَکُمْ عَلَیْنَا بِهِ تَبِیعاً * وَ لَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَ حَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ فَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً *
موضوع بحث : موانع کمال انسان
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبیالقاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین.
ناتوانی عقل در، یافتن راه هدایت
از نظر حکمت، پروردگار متعال باید راهی را برای زندگی انسانها که مناسب با انسانیت انسانها است مشخص کند، چون عقلی که خدا به انسانها داده است برای پیدا کردن راه کافی نیست، بلکه برای تبدیل مجهولات به معلومات کافی است، علم همین کار از او برمیآید اما کار هدایت کردن از او برنمیآید، چون خدا به انسان غرایزی داده است که نمیگذارد هدایت را بپذیرد و دنبال شهوات میرود.
مانع اول در راه اطاعت فرمان خدا؛ شیطان
خداوند راه را در قرآنکریم و در همه کتب آسمانی توسط همه انبیا علیهم السلام به امتها ابلاغ کرد، منتهی در، پذیرفتن این راه، موانع و مشکلات چندی قرار گرفته است. این باعث شده از اول تا امروز و از امروز تا خیلی از زمانهای آینده انسانها گوش به حرف خدا ندهند و دنبال غرایز و رشد و حیات خودشان بروند، یکی از آن موانع همین شیطان رجیم است، او نمیگذارد انسان در راه قرار بگیرد. وقتی خدا شیطان را با آدم و حوا علیهما السلام از باغ بیرون کرد، شیطان ناراحت شد و تصمیم گرفت که نگذارد بچههای آدم در خط مستقیم وارد شوند، نه تنها در آن راه وارد نشوند بلکه از آن راه به بیراهه بروند و تا امروز هم این کار را دارد میکند. چقدر زیاد هستند افرادی که در اثر همین اغواء شیاطین از راه خارج شدند.
سر استعاذه قبل از قرائت قرآن
علت این که در قرآن دستور رسیده است قبل از خواندن قرآنکریم از شرّ شیطان پناه به خدا ببرید مال همین است، چون قرآنکریم سخن خداست، با آدمها حرف میزند، به آنها میگوید نماز بخوانید، روزه بگیرید، دروغ نگویید، دزدی نکنید، شیطان هم سعی میکند آدم را به طرف خلاف فرمان خدا دعوت کند، لذا خداوند متعال میفرماید وقتی قرآن را میخوانید میفهمید من چه میگویم اما او سعی میکند نگذارد شما عمل کنید، بنابراین شما با او مخالفت کنید و از شرّش به خدا پناه ببرید، آن چیزی را که خدا میگوید، عمل کنید نه آن چیزی که او وسوسه میکند.
فرق جن و فرشته با انسان
شیاطین هم مثل انسانها یک واقعیتی در عالم هستند اما خلقتشان با آدم خیلی فرق دارد، مثل انسان مادی نیستند، غذایشان مثل انسانها نیست، نیازهایشان مثل انسانها نیست، بدنشان وزن زیادی ندارد؛ لذا سرعت سیرشان زیاد است، اینها احکام خاصی است که مال آنها است، مانند فرشتهها؛ فرشتهها از آنها هم سبکتر هستند، چون مأمور تمام کرات هستند، اینها باید سرعت سیر داشته باشند اگر جسم داشته باشند سنگین میشوند و این با آن مأموریتشان نمیسازد، خدا اینها را اینگونه خلق کرده است و همه جا هم هستند، برایشان دوری راه وجود ندارد، زمان وجود ندارد، سریع به دنبال مأموریتهایشان میروند.
انواع جن
جنها همهشان کافر نیستند، در آنها مسلمان زیاد است، آنهایی که کافر هستند متصدّی گمراه کردن انسانها هستند، یکی از مشاغل کفّارشان گمراهی انسانها است، از نسل همان ابلیس اولی که خدا از بهشت بیرونش کرد میباشند، اینها همه اعوان و انصار او هستند، در سرتاسر زمین پخش میشوند آدمها را در همان جهتی که دوست دارند وسوسه میکنند، غالباً آدم را از طریق شهوات جنسی، مال دوستی، شهوات متعدد دیگری که انسان دارد دعوت به گناه میکنند، انسان وقتی عادت به گناه کرد دیگر زحمتش برای آنها کم میشود و خود این عادت باعث میشود دنبال شیاطین بروند، لذا اولین دشمن انسان شیطان است ، او قسم یاد کرده که من همه را از راه مستقیم منحرف میکنم و نمیگذارم بهشت بروند، همه را جهنمی میکنم، لذا ما باید حواسمان جمع باشد و هر وقت احساس کردیم که به طرف گناه کشیده میشویم وسوسه همان ملعون است.
مانع دوم؛ عادت
باید حواسمان جمع باشد مخالفت فرمان خدا را نکنیم، و الّا اگر گناه را انجام بدهیم کمکم عادت میشود، عادتی که خودش آدم را به سوی گناه حرکت میدهد، لذا یکی از موانع، عادت است. آدمی که زیاد گناه کرد گناه برای او عادت میشود، معتاد میشود. دیگر راحت و خودکار دنبال گناه میرود، دیگر لازم نیست فکر کند، عاقبت اندیشی کند، گناه برایش عادی شده است ، مثل معتادها میشود، شما هر چه به او بگویی این کار را نکن آن اعتیاد باعث میشود که گوش ندهد، لذا امام حسن عسکری صلوات الله و سلامه علیه فرمودند: ترک عادت کالمُعجز است،[2] اینقدر سخت است، برای خیلیها گناه عادی شده است، بدون هیچ مشکلی انجام میدهند و چون عادی شده است فکر عاقبتش را هم نمیکنند، بنابراین اگر عملی مثل گناه تکرار پیدا کرد این کمکم عادی میشود و دیگر آدم بدون زحمت انجام میدهد، این هم جلوی آن ورود به صراط مستقیم را میگیرد، آدم را میکشد به طرف آنچه که عادت شده است، ولو مضرّ است، اینهایی که معتاد هستند چه کار میکنند؟! دیگران را میبینند به چه بلا و روزگاری افتادهاند، میبینند که گدایی میکنند و بدبخت میشوند باز هم دنبال آن میروند، گناه نباید برای اشخاص عادت شود، اگر عادت بشود به این زودیها نمیتوانند توبه بکنند تا روحیه گناه در انسان متمکّن نشده است باید توبه کند و الّا به هیچ وجه نمیتواند برگردد الّا موارد استثنائی.
مانع سوم؛ شهوت جنسی
یکی دیگر از موانع، شهوات است، خدا برای ادامه حیات انسانها و منقرض نشدن فرزندان آدم در انسان شهوتی قرار داده که به او فشار میآورد که دنبال ازدواج برود تا نسل بشر در مقابل آن نسلهایی که منقرض شدند به سطح زمین بیایند و زندگی انسانی را ادامه بدهند، این یکی از عوامل بسیار مهم دعوت به گناه است، لذا امام صادق صلوات الله و سلامه علیه فرمودند: « مَن تزوّج احرز نصف دینه »،[3] اگر ازدواج کنیم دیگر شهوت بر انسان سلطنت کلی نخواهد داشت، انسان تأمین میشود، علت نصف گناهان همین شهوت است، نگاه کردنش، خطورات ذهنیاش و بعد اعمال خارجی آن، همه اینها مربوط به آن شهوتی است که خدا در انسان قرار داده است. لذا دستور اسلام این است که اگر جوانی احساس کرد، اگر ازدواج نکند مبتلا به گناه میشود ازدواج بر او واجب است، دیگر سن ملاک نیست، دوازده سال، سیزده سال، فرقی نمیکند.
راه کنترل شهوت
بعضیها زودتر بالغ میشوند و بعضیها دیرتر، این احساس هر وقت آمد به انسان فشار میآورد که او مرتکب گناه بشود، پس واجب شرعی است ازدواج کند، تا وقتی هم که ازدواج نکرده است پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله دستور دادهاند باید روزه بگیرد تا این چند وقت هم از شرّ شیطان حفظ شود، دلیل این دستور این است که بین معده پر از غذا و فریاد شهوت ارتباط مستقیم است، وقتی شکم خالی شود شهوت صدایش بلند نمیشود؛ بنابراین گفتند باید انسان روزه بگیرد تا بعد ازدواج کند، این هم یکی از راههایی است که شیطان از این راه جوانان را از بین میبرد. دختر و پسر فرق نمیکند، لذا آنهایی که میترسند به گناه بیفتند واجب شرعی است ازدواج کنند. دیگر نمیشود فلسفه بافت این یک واقعیت است، آدم مبتلا به گناه میشود. از خطورات ذهنی شروع میشود و بعد به عمل کشیده میشود. اینها موانعی است که نمیگذارد آدم گوش به حرف خدا بدهد، هر کدام جلو میآیند، اول شیطان میآید، بعد عادت میآید، بعد لذائذ و شهوات میآیند، همه اینها باعث گمراهی میشوند.
مانع چهارم؛ حبّ دنیا
یکی دیگر از موانع حبّ شدید به دنیا است، اگر آدم ویروس حب مقام و ریاست در ذهنش برود، پا روی هر گناهی میگذارد، دزدی میکند، آدم میکشد، تمام این کارها برای انسان در اثر این محبت زائد دنیایی پیش میآید، یا مثلاً اگر محبّت زائد به پول پیدا کند، آدم از هر راه که بشود پول درمیآورد، دزدی، رشوه،آنوقت فرمان خدا از بین میرود.
زهد؛ راه مقابله با حبّ دنیا
وجه این که در اسلام مسأله زهد مطرح شده است مال همین است که انسان علاقه به دنیایش زیاد بالا نگیرد، اگر بالا برود دیگر کاری نمیشود کرد. این همه کُشت و کُشتارها و از بین رفتنها، مال همان شهوت ریاست و شهوت دنیاپرستی است، اگر آنها زیاد شد اثرش همین چیزها است، بنابراین نباید کاری کنیم که حب دنیا زیاد بشود، از اول حب دنیا زیاد نیست بعد کمکم زیاد میشود، آدم چیزهایی میبیند مدام علاقه پیدا میکند، علاقهها کمکم جمع میشوند آنوقت خودش هم مثل آنها میشود؛ لذا به خاطر پست و ریاست حاضر است همه کار بکند. حتی برای خارجیها جاسوسی بکند، چون به پست، به پول علاقه دارد، اینها کارهایی است که باعث میشود وقتی فرمان خدا به انسان رسید لبیک اجابت نگوید و دنبال آنها برود، لذا اینها را باید مهار کرد، باید مواظب بود.
وقتی ما قرآنکریم میخوانیم، باید از شر شیطان که میخواهد ما را گمراه کند تا گوش به حرف خدا ندهیم پناه به خدا ببریم و بعد قرآن را بخوانیم، سپس به کارهای بد عادت نکنیم که اگر عادت کردیم تخلّف و بازگشت مشکل میشود. دنبال شهوات هم نرویم، شهوات کاری است که خدا ایجاد کرده است برنامهاش را هم معین کرده است، از همان راه، که او معیّن کرده برویم مشکل حل میشود ان شاء الله، و الّا اگر از آن راه نرویم نمیتوانیم خودمان را کنترل کنیم و از بین میرویم و این باعث میشود خیلی از واجبات و محرمات الهی زیر پای آدم برود.
علم همراه با عمل؛ وظیفه مبلغین
ما اینها را باید مهار کنیم ما در کنار درس اینها را هم باید بخوانیم، اگر درس خالی بخوانیم و اینها را مراعات نکنیم فردا به درد تبلیغ دین نخواهیم خورد، خودمان از یکی از این راهها گمراه خواهیم شد و مردم میفهمند که ما گمراهیم دیگر گوش به حرف ما نمیدهند. مردم میگویند اگر این حرفها راست است چرا خودت عمل نمیکنی؟، بنابراین ما باید اول مواظب اینها باشیم که در ما رشد نکنند، بعد در خودمان ملکه تقوا ایجاد کنیم تا وقتی فردا میرویم در جامعه و میخواهیم اسلام را عملاً تبلیغ کنیم خودمان از این کارها نکنیم. این را میگویند مبلّغ، اگر نباشیم مبلّغ نیستیم، مثل مبلّغ مسیحیها، عرق میخورند، هر کاری میکنند، مبلّغ هم هستند، ما مبلّغ حرفهای نباشیم، اگر میخواهیم کاری کنیم که اسلام در مغز مردم برود و مردم باور کنند، باور کردن اینها را میخواهد؛ شما خودت اسیر شکم نباشی، اسیر شهوت نباشی، اسیر پول و پست و مقام نباشی تا وقتی در جامعه بروی بتوانی حرّ و آزاد طبق دستورِدین کار کنی، و الّا اگر این کار را نکرده باشی که نمیتوانی خودت را کنترل کنی، تا به پول و این چیزها میرسی از بین میروی، چه بسا افرادی خوب بودند و وارد جامعه شدند، به پست و مقام رسیدند و از بین رفتند حتی سَرِدار رفتند، بنابراین طلّاب فکر نکنند فقط کتاب خواندن کافی است، کتاب یک جزء قضیه است، اینها را هم ما باید کنار کتاب در خودمان تعدیل کنیم، آرام آرام با اطاعت فرمان خدا و بالا بردن ایمان کمکم احساسمان را در حد اعتدال نگه داریم، و الّا قوی باشند ما را زمین میزنند و آنگاه آبروی دین را هم میبریم، لذا از اول درس ما باید در کنارش تقوا را هم مراعات کنیم، تمرین کنیم در خودمان تقوا را ایجاد کنیم و ادامه بدهیم تا علم و عمل هر دو با هم جلو بروند، دین را آنهایی که اهل علم و عمل بودند تا امروز نگه داشتند، و الّا آنهایی که بلد بودند و عمل نمیکردند اثری در بقاء دین نداشتند؛ چون گناه میکردند مردم هم با آنها بد بودند، از نظر مردم ساقط شده بودند، هر اثری از دین تا امروز باقی مانده مال آنهایی است که علم و عمل را با هم داشتند.
ائمه معصومین علیهم السلام؛ الگوی مبلغین
سر حلقه مبلغین هم پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و حضرات معصومین علیهم السلام بودند، علم و عمل آنها کمک کرده که دین مانده است، بعد هم تابعین آنها، یعنی آنهایی که از آنها علم را یاد گرفتند و عمل هم کردند، کمک کردند، اثر آنها این است که دین امروز به دست ما رسیده است، اگر ما هم عمل نکنیم دین به دست ما از بین میرود، مردم قبول نمیکنند، باور نمیکنند، میگویند اینها خودشان این کاره هستند نمیپذیرند؛ اما اگر ما علم و عمل - هر دو - را با هم شروع کردیم، هم زحمتش کمتر میشود هم مردم اعتماد میکنند، حتی اگر کم هم حرف بزنیم اثر بیشتری خواهد داشت، بنابراین اگر ما درس خالی بخوانیم نه خدا راضی است نه پیغمبرخدا صلی الله علیه و آله و نه حضرات معصومین علیهم السلام راضی هستند، علم در اسلام مقرون به عمل است، ما فهمیدیم نماز واجب است باید بخوانیم، روزه واجب است باید بگیریم، بخواهی فقط بلد باشی فایده ندارد، فقط بلد باشی برای کتاب نوشتن خوب است که پول دربیاوری؛ اما برای بقاء دین در خودم و در جامعه اثری ندارد، یک نوع کاسبی است؛ بنابراین باید هر چه زودتر شروع کنیم، آنهایی که بلد هستیم عمل کنیم ان شاء الله، امیدوارم خدای متعال به همه ما توفیق مرحمت کند از این مشکلاتی که به عنوان موانع پذیرفتن حرف خدا در زندگی ثبت شدهاند سراغ ما نیاید و ما همچنان از شرّ شیاطین و عادت و نفسامّاره حفظ بشویم ان شاء الله.
مانع پنجم؛ نفسامّاره
یکی دیگر از موانع نفسامّاره است، آن هم نمیگذارد آدم گوش به حرف خدا بدهد. به شما میگوید خدا من هستم باید گوش به حرف من بدهی، این هم یکی از موانع بزرگی است که خیلی خیلی پر خطر است، و این هم باید با مراعات دائم تقوا ایمان بالا برود، ایمان که بالا رفت دیگر نفسامّاره آرام میگیرد، خودش میآید و جزو لشکریان خدا میشود، و الّا جدا باشد فرمانده میشود و نمیگذارد ما گوش به حرف خدا بدهیم، امیدواریم خدای متعال توفیق مرحمت کند حداقل ما که وارد این مباحث شدیم خودمان ان شاء الله اهل عمل باشیم تا دیگران از ما علم و عمل هر دو را با هم یاد بگیرند و خدای نکرده دین به دست ما از بین نرود به دلیل اینکه عمل را از علم جدا کردهایم. نثار ارواح طیبه آنهایی که علم و عمل را با هم داشتند و نتیجه با هم بودن علم و عملشان این شد که اسلام تا اینجا آمده است، سه صلوات ختم کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
درس اخلاق حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی اعلی الله مقامه
مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه - 06/11/1390
[1] - در ابتدای هر جلسه اخلاق آیاتی از قرآن کریم قرائت میشود که در این جلسه متاسفانه ضبط مشده است.
[2] - وَ قَالَ علیه السلام رِیَاضَةُ الْجَاهِلِ وَ رَدُّ الْمُعْتَادِ عَنْ عَادَتِهِ کَالْمُعْجِزِ.(تحف العقول، ص489)
[3] - قَدْ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ . (من لایحضره الفقیه، ج3، ص383)