شرح خطبه متقین
خطبه متقین (قسمت اول)
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه متقین
قسمت اول: موضوع: تقوی در قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الانبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبیالقاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین.
یکی از خطبههای کتاب ارزشمند نهج البلاغه - که سخنان گوهر بار و پرمحتوای امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام در این کتاب جمعآوری شده است- خطبه متقین است. این خطبه خطبهای است که مولا امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام درباره صفات، فضائل، آثار و روحیات انسانهای باتقوا سخن گفتهاند.
مسأله تقوا در اسلام یکی از اساسیترین و مفیدترین و مؤثرترین عامل در اصلاح فرد و جامعه بشری است. نظر قرآن کریم تنها و تنها همین است که این انسان بدون تقوا را، جز تقوا چیز دیگری نه اصلاح میکند و نه تربیت میکند. صلاح فرد و جامعه زیر سر پیاده کردن و پیاده شدن مسأله تقواست. تقوا هم معنایش اطاعت فرمان خدای متعال است. کسانی که باور دارند خدا هست و باور دارند خدا حرفهایی با انسانها زده است اگر اطاعت فرمان خدا را بکنند، در اصل یعنی تقوا را در زندگی مراعات کردهاند. به این افراد متقین میگویند.
امیرالمؤمنین علیه السلام امام المتقین
امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام در طول تقریبا پنج سال خلافت ظاهری، مسأله تقوا را، هم با بیان و زبان و هم با عمل به مردم ارائه کردند. ایشان به خصوص در مسأله تشکیل حکومت و اداره امور مربوط به مردم، تقوا را دقیقاً با تمام توان به مردم ارائه کردند. ایشان تقوا را در زندگی، در حکومت، در جنگ، در صلح، در همه مراحل و شئون زندگی هم بیان فرمودند و هم عملاً به مردم ارائه کردند و نشان دادند. لذا ایشان به امام المتقین معروف شدند[1]. با این که همه حضرات معصومین علیهم السلام در عالیترین درجه تقوا و فضائل بودند اما ایشان در اثر همین بیان مفصّل و ارائه تفصیلی تقوا به صورت عملی معروف به این لقب میمون و مبارک شدند.
تقوا، تنها راه نجات جامعه انسانی
به نظر پروردگار متعال اصلاح فرد و جامعه منحصراً در اطاعت از فرمان خود خداست. اسم مخالفت فرمان خدا، معصیت و نافرمانی است. خدای متعال باورش این است، نظرش این است که فرد و جامعه بدون پیاده کردن تقوا به صلاح و تهذیب و تزکیه نخواهد رسید. علم، صنعت، تکنیک، اکتشاف، اختراع و ثروت مادی هیچکدام عامل اصلاح فرد و جامعه نیستند بلکه برعکس، همه این ها وقتی در اختیار نفس أماره بالسوء قرار میگیرند، مساحت فساد گستردهتر میشود. ظلم و بیعدالتی وسیعتر میشود. خونریزی، غارت و قتل بیشتر میشود. عامل مهمی که نه هزینه میخواهد و نه مکانهای فیزیکی لازم دارد و تنها خود انسان از نظر ایمان کافی است که بتواند آن را پیاده کند مسأله تقواست. این کار نه پلیس میخواهد، نه پاسبان میخواهد، نه زندان میخواهد. اگر هر کسی در سایه ایمان شخصی خودش به اندازه باورش مطیع فرمان خدا شود مشکلاتش در زندگی حل میشود و به تدریج صلاح و رستگاری در جامعه بشری گسترش پیدا میکند. بنابراین این نظر پروردگار متعال در قرآن کریم است.
تقوا، توصیه تمام انبیا به امتهایشان
چون پروردگار متعال ضمن آیات عدیدهای در قرآن کریم انسانها را توصیه به مراعات تقوا کرده است ما نیز از این جهت چند آیه از قرآن کریم درباره تقوا که نظر پروردگار متعال نسبت به تقوا را بیان کرده است بیان میکنیم. یکی از این آیات این است که پروردگار متعال فرمود: مسلمانان فکر نکنید در قرآن کریم من فقط امت اسلامی را دعوت به تقوا کردهام و از آنها الزاماً خواستم در زندگی تقوا را مراعات کنند؛ بلکه تمام ادیان آسمانی که پیغمبر الهی داشتند و کتاب آسمانی به آنها دادم، در آن کتاب و شریعت آن امت را به تقوا دعوت کردهام. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم« وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ »[2]. امت های قبل از شما که به آن ها کتاب آسمانی دادیم و همچنین به شما مسلمانان که قرآن دادیم در این سه کتاب به شما توصیه کردیم، سفارش کردیم که وقتی فرمان خدا به شما میرسد با تمام توان اطاعت کنید و مخالفت نکنید.
امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام در یکی از خطبههای نهج البلاغه فرمودند[3]: اولین پیامبر الهی که برای هدایت مردم نازل شد، پروردگار متعال در دستورالعملی که به آن پیامبر عظیم الشأن داد مسأله تقوا در آن دستورالعمل مطرح بود، و بعد به خصوص در کتاب آسمانی خودِ مسلمانان _قرآن کریم _ پروردگار متعال فرمود: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ »[4]؛ اگر منِ خدا را قبول دارید گوش به حرفم بدهید.
خدا دو تا حرف دارد؛ انجام واجب و ترک حرام. اگر واجبی به من رسید باید عمل کنم، حرامی رسید باید ترک کنم. این اسمش تقواست یعنی خود نگهداری از مخالفت فرمان و دستور پروردگار متعال.
تحصیل تقوا، کلید حل تمام مشکلات
پروردگار متعال برای دعوت و گرایش دادن انسان ها به مراعات تقوا در آیات مختلف اسلوب های متفاوتی را به کار برده است. مثلاً دیده بعضی از مسائل در نظر مردم خیلی سخت و مشکل است. از این استفاده کرده و وعده داده که اگر تقوا را مراعات کنید من این مشکل را برای شما حل میکنم مثلاً یکی از مصیبتهای خطرناک جوامع بشری در گذشته مسأله قحطی بود. وقتی یک سال، دو سال، سه سال باران نمیآمد، قحطی میشد، مردم از گرسنگی میمردند. قحطی عامل خطر و مرگ آوری بود که همه از آن میترسیدند. آن زمانها هم وسایل نقلیه مثل امروز نبود که از اقصی نقاط زمین گندم بیاورند. چون امکان آوردن نبود مردم میمردند. لذا مردم از قحطی و بالنتیجه از نیامدن باران و خشکسالی سخت میترسیدند. خدا یک آیه نازل فرمود که اگر شما تقوای مرا مراعات کنید من کاری میکنم به موقع و به اندازه باران از آسمان بیاید زمین بذرها را رشد بدهد و تربیت کند و ارزاق عمومی انسانها و حیوانات و نباتات به وفور در روی زمین پیدا شود. اما شرطش این است که انسانها تقوا را مراعات کنند. فرمود: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. « وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ»[5]. اگر مردمی که در روستاها و شهرها زندگی میکردند تقوا را مراعات میکردند منِ خدا به اندازه و به وقت از بالا باران نازل میکردم و زمین بذرها را سبز میکرد، برکات برای مردم، حیوانات و نباتات به وفور روی زمین پیدا میشد. اما شرط این نعمت مراعات تقواست. ما هنوز ندیدیم یک روستا یا یک شهری کاملاً تقوا را در برابر فرمان خدا مراعات کند تا ببینیم خدای متعال به این عهد و پیمانش وفا میکند یا نه! چون این شرط تحقق پیدا نکرده است ما هنوز ندیدیم. اما خدا اینگونه بیان میکند، اگر شما تقوا را مراعات کنید حتما منِ خدا کاری میکنم که قحطی پیش نیاید.
پروردگار متعال برای دعوت مردم به تقوا اعلام کرده است حتی در جنگ هم تقوای شما مفید و مؤثر خواهد شد. فرمود: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لاَ یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً»[6]، اگر شما را تقوا را در زندگی مراعات کنید، کید، مکر و توطئه دشمنان، هیچ لطمه و ضرری به شما نخواهد زد. این وعده خداست و شرطش تقواست.
بنابراین پروردگار متعال برای دعوت مردم به مراعات تقوا یک چنین آثار مادی و معنوی برای تقوا بیان کرده است، و در آیه دیگر فرمود: « وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً »[7]. کسانی که مستمرّا در زندگی تقوا را مراعات میکنند، پروردگار متعال در تنگناها و مدائق زندگی برایشان راه بیرون شد فراهم میکند و به بن بست نمیرسند، این وعده خداست.
مهمترین نکته سوره یوسف
یکی از سورههای مفصّل قرآن کریم سوره مبارکه یوسف است. شاه بیت این سوره این است که حضرت یوسف در آن تنگنا هیچکاری در امکانش نبود الّا یک کار و آن فرار از نقطهای که دعوت به گناه میشد. البته فرار به طرف درِ بسته نه درِ باز! غیر از این هیچراهی نداشت. چون آن زن ملکه مصر بود و یوسف عبد زرخرید بود و کسی را در مصر نداشت. او در نهایت ضعف بود و زن در نهایت قوّت زیرا شوهرش عزیز مصر بود. حضرت یوسف بیش از این نمیتوانست کاری انجام دهد. به طرف درِ بسته فرار کرد.
پروردگار متعال میخواهد این جوری القاء کند که ببینید، من موقعی به دل صاحب و شوهر آن زن انداختم که منزل برود، وقتی او این مسافت را طی میکند و پشت در میرسد و کلید میاندازد و در را باز میکند اول کسی که جریان فرار یوسف را رو به جلو و تعقیب زن از عقب و گرفتن پیراهن یوسف را میبیند، شوهر خود زن خواهد بود. خدا چنین وقتی را تنظیم کرد که وقتی در را باز کرد دید یوسف دارد جلو میدود و زن از عقب پیراهنش را گرفته و میخواهد او را نگه دارد. اولین شاهد صدق بر برائت دامن یوسف صدّیق از گناه. خودِ شوهرِ زن شد. خدا میگوید ببینید چون از محل گناه فرار کرد در حالی که بیش از این هم در امکانش نبود، من هم از کار او تقدیر کردم، سپاسگزاری کردم و او را به این شکل نجات دادم. اما پروردگار متعال به علاوه انسان با تقوا کاری کرد که یوسف حجت و برهانش به کمک وعدههای الهی غالب بر مکر و حیله آن زن قرار گرفت. بنابراین تقوا آثار متعددی در زندگی انسان ها در روی زمین دارد.
خدا با انسانهای باتقواست
خداوند متعال به طور کلی آیه فرستاد که «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ »[8]. یعنی به یقین بدانید که خدا با انسانهایی است که تقوا را در زندگی مراعات میکنند.
خدا با انسان است، یعنی این که انسان ضعیف است، جاهل است، به همهچیز علم ندارد، به همهچیز توانایی ندارد، اما خدا به همهچیز علم دارد، به همهچیز هم قدرت و توانایی دارد. خداوند میگوید تو انسان ضعیف اگر تقوا را مراعات کردی دیگر ضعیف نیستی. تو بعلاوه منِ مقتدر و توانا هستی، هر کجا نتوانی کاری بکنی من میتوانم. این آخرین حرف خداست.
درخواست همّام از امیرالمؤمنین علیه السلام
« رُوِیَ أَنَّ صَاحِباً لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام یُقَالُ لَهُ هَمَّامٌ کَانَ رَجُلًا عَابِداً فَقَالَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ صِفْ لِیَ الْمُتَّقِینَ حَتَّى کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیْهِمْ »
همّام یکی از یاران و مخلصین امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام از امام تقاضا کرد که یا امیرالمؤمنین متقین را برایم توصیف کن، این قدر واضح و آشکارا که گویا من دارم آن ها را میبینیم و با ذهنم با اوصافشان آشنا میشوم.
« فَتَثَاقَلَ علیه السلام عَنْ جَوَابِهِ »
حضرت تثاقل فرمودند، یعنی اظهار سنگینی در جواب فرمودند. ظرفیت او را حساب کردند دیدند یک مقداری ظرف تنگ است، لذا جواب را نگفتند.
« ثُمَّ قَالَ یَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ فَ إِنَّ اللّٰهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ الَّذِینَ هُمْ مُحْسِنُونَ[9] »
سپس فقط یک آیه قرآن را خواندند که مربوط به تقوا و نیکوکاری بود. فرمودند: « یَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ ». تقوا را در زندگی پیشه کن و بدان که خدا با کسانی است که در زندگی تقوا را مراعات میکنند و همچنین با کسانی است که در زندگی محسن و نیکوکارند و کار زشت و بد انجام نمیدهند.
« فَلَمْ یَقْنَعْ هَمَّامٌ بِذَلِکَ الْقَوْلِ حَتَّى عَزَمَ عَلَیْهِ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه واله»
مشخص بود که همّام به این مقدار از بیان قناعت نخواهد کرد. لذا اصرار کرد و حضرت را قسم داد که مفصلتر بفرمایید. لذا حضرت بعد از نشان دادن آن سنگینی در جواب دادن، شروع کردند به بیان مقدمهای از مقدمات که در توصیف متقین وجودش ضروری و لازم بود.
« ثُمَّ قَالَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِینَ خَلَقَهُمْ غَنِیّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِیَتِهِمْ لِأَنَّهُ لَا تَضُرُّهُ مَعْصِیَةُ مَنْ عَصَاهُ وَ لَا تَنْفَعُهُ طَاعَةُ مَنْ أَطَاعَهُ فَقَسَمَ بَیْنَهُمْ مَعَایِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْیَامَوَاضِعَهُمْ ».
فرمودند: وقتی پروردگار متعال انسان ها را خلق کرد از طاعتشان بینیاز بود و از معصیتشان هم هیچ ضرری به او عائد نمیشد. انسانها هر کاری انجام دهند نفع و ضررش به خود انسانها برمیگردد، نه نفعش به خدا برمیگردد و نه ضررش به خدا میرسد. این انسانها هستند که اگر بخواهند انسانوار زندگی کنند باید در طول زندگی تقوا را مراعات کنند و الّا در افساد، خونریزی و تجاوز ملحق به حیوانات جنگلی میشوند. خدا انسانها را طبق نظام علت و معلول خلق کرد. موجودات یکی پس از دیگری متناسب با نظام علت و معلول با آثار و نتایج مختلفی به عرصه وجود آمدند. از جمله انسانهای با تقوا هم در روی زمین موقعیت خاص خودشان را پیدا کردند. فرمودند:
« فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ».
یکی از آثار و علائم انسانهای با تقوا این است که «هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ»؛ یعنی انسانهای باتقوا اهل فضیلت هستند. فضائل اخلاقی، فضائل روحی، فضائل ایمانی در انسانهای باتقوا به بروز و ظهور میرسد. آنها دارای صبر و تحمل هستند، در مشکلات زندگی وقور و صبور هستند، در سایه ایمان زندگی میکنند، خیرخواه و نصیحتگر دیگران هستند، حقکش نیستند، ظلم و بیعدالتی نمیکنند. اینها فضائلی است که انسانهای باتقوا دارند. در سایه مراعات تقوا یک چنین روحیات و صفات و فضائلی در انسان فراهم میشود که در طول زندگی از او به ظهور و بروز میرسد. لذا فرمودند: متقون اهل الفضائل هستند. فضیلتهای خوب که انسانها باید داشته باشند به برکت تقوا در این انسانها موجود و به تدریج به ظهور میرسد.
شرح خطبه متقین توسط عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی اعلی الله مقامه الشریف
[1] - ..قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ إِنَّکَ سَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ وَ یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ (صحیفة الإمام الرضا علیه السلام ؛ ص47
[2] - سوره مبارکه نساء، آیه: 131
[3] - ....لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَةً نَفْسَهَا عَلَى الْأُمَمِ الْمَاضِینَ وَ الْغَابِرِینَ لِحَاجَتِهِمْ إِلَیْهَا غَداً إِذَا أَعَادَ اللَّهُ مَا أَبْدَى وَ أَخَذَ مَا أَعْطَى وَ سَأَلَ عَمَّا أَسْدَى فَمَا أَقَلَّ مَنْ قَبِلَهَا وَ حَمَلَهَا حَقَّ حَمْلِهَا أُولَئِکَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ هُمْ أَهْلُ صِفَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِذْ یَقُولُ وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ...(نهج البلاغة، خطبه233، ص: 286)
[4] - سوره مبارکه توبه، آیه: 119
[5] - سوره مبارکه أعراف، آیه: 96
[6] - سوره مبارکه آل عمران، آیه: 120
[7] - سوره مبارکه طلاق، آیه: 2
[8] - سوره مبارکه توبه، آیه: 123
[9] - سوره مبارکه نحل، آیه: 128