متن جلسه درس احلاق
راه تهذیب در قرآن(1)
موضوع بحث : تهذیب در قرآن (1)
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبیالقاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین.
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ F [1].
مجلس از طرف دوستان عزیز معاونت تهذیب حوزه علمیه قم تشکیل شده است، ما هم به همین مناسبت راه تهذیب و تزکیه را آن گونه که قرآن و حدیث بیان کرده است برای شما مطرح کنیم. اول باید ببینیم هنگامی که خاتم انبیاصلی الله علیه و آله مأمور شدند با خواندن آیات قرآن کریم مردم را به تهذیب و تزکیه دعوت کنند، آن راه در قرآن کریم چگونه راهی است که باعث میشود انسان مهذّب و مزکّی بشود، ما امروز به دنبال کشف چنین راهی هستیم.
عدم توانایی عقل انسان برای شناخت راه رستگاری
خدا بعد از این که انسان را خلق کرد به او عقل داد، عقل برای پیدا کردن راههای جزئی زندگی مفید است، اما مسائل دینی و مسائل غیر مرئی و معنوی را عقل در ابتدا درک نمیکند، این مسائل را خدا باید توسط وحی به انبیاعلیهم السلام یاد بدهد و آنها را مأمور کند که به انسانها منتقل کنند، لذا بحث فرستادن پیامبر مطرح شد، چون عقل انسان برای سعادت کافی نبود. همچنان که امروز میبینیم آنهایی که با عقل خودشان میخواهند زندگی را خوب اداره کنند چقدر از قافله معنویت و سعادت عقب هستند، چون عقل به درد همین چیزهای جزئی زندگی مادی میخورد. خدا نمیخواست انسان مثل مادیگرایان زندگی کند، خدا به انسان عقل داده است، باید زندگیاش حتماً سالمتر و صحیحتر از مادیگرایان انجام بگیرد. حیات طیبه داشته باشد.
علت بعثت انبیاعلیهم السلام
اما متأسفانه انسان با این عقل و با داشتن غرایز مادی و بدون آموزههای وحی نمیتواند آن راه را پیدا کند، و همچنان در آن راه پایین زندگی مادی را انتخاب میکند و مثل آنهایی که امروز به خدا پشتِپا زدهاند و دین و زندگی حیوانی آنها اینگونه است که با غارت و کشتن و مانند این چیزها زندگی میکنند. لذا خدا تعالیمی را به انبیاعلیهم السلام وحی کرد که اگر مردم عمل میکردند همه پاک میشدند. خبائث و آلودگیها از وجودشان برطرف میشد. اما متأسفانه عمل نکردند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند از آن روزی که خدا دین را فرستاد و از مردم خواست که به فرموده خدا گوش بدهند اکثر مردم گوش ندادند و تقوا را مراعات نکردند و در آینده هم مراعات نمیکنند[2]، در صورتی که اگر گوش میدادند مشکلات حل میشد ولی همچنان مشکلات روز به روز متناسب با علم و اطلاعات روز و جدید بیشتر میشود؛ لذا اساس نازل کردن آیات براین بود، این آدم را آن گونه که خدا میخواهد پاک و مطهّر میکند، در ناحیه عقاید پاک باشد، در ناحیه اعمال پاک باشد، در ناحیه رفتار و اخلاق پاک باشد، اما انسان چون در هر سه مرحله گوش نداد، تهذیب و تزکیه پیاده نشد.
تنها راه رستگاری : تقوای الهی
تهذیب و تزکیه از نظر قرآن کریم یک راه بیشتر ندارد، همان آیاتی که به آدم میگوید باید این کار را بکنی تا پاک بشوی، متابعت همان کارها بزرگترین ثواب است و برای پیاده شدن تهذیب و تزکیه است که اهم آن گوش به فرمان خدا دادن است، تقوا یعنی اینکه آدم گوش به امر و نهی خدا بدهد، خود را از مخالفت فرمان خدا حفظ کند و نگاه دارد، وقتی خدا میگوید نماز بخوانید بخواند، میگوید دروغ نگویید نگوید، این را میگویند تقوا، اگر ما به سخنان خدا در آیات قرآن کریم عمل کنیم مشکل حل میشود.
خدا یک حرف دیگر هم در قرآن فرموده است و آن هم مثل اطاعت فرمانش واجب است، فرمود:« أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ » [3]، اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید و اولی الامر را. آنها هم فرمانشان مثل فرمان من واجب است، پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله در غدیرخم اولیالامر را معرفی کرد، اولیالامر هم هر چه فرمود اطاعتش واجب است.
تقوای الهی یعنی اطاعت از خدا و رسول اکرم و امامان علیهم السلام
بنابراین این سه نوع اطاعت فرمان جزو تقواست و ما موظّفیم اینها را عمل کنیم و در زندگی پیاده کنیم، پیاده کردن ما همان و پیاده شدن تهذیب و تزکیه هم همان، و یا مخالفت ما همان و پیاده شدن انحراف و آلودگی و خباثت هم همان؛ بنابراین ما در صددیم راه را از خود قرآن بفهمیم، قرآن که خود میگوید من میخواهم مردم تهذیب و تزکیه بشوند چه راهی را پیشنهاد کرده است، انسانها چه کار باید بکنند؟ آیا ریاضت هندی بکشند تا پاک شوند!؟ چه کار کنند؟. چون اگر خدا راه را مشخص نمیکرد هر کسی به یک طرف میرفت، خدا راه را فرمود که آنهایی که حق طلبند بیایند از همین راه بروند. ما در انتظار آن یک راه از خود قرآن کریم و سایر روایاتی که خود قرآن میگوید اطاعت فرمانشان بر مردم واجب و حتمی است بهره میبریم، خدای متعال آدمها را آفرید، عقل هم به آنها داد که بفهمند، اگر عقل نمیداد نمیشد آیه بفرستد، چون نمیفهمیدند، عقل داد که بفهمند.
قرآن کتاب هدایت همه انسانها
ابتدا خداوند فرمود:«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ »[4]ما قرآن را فرستادیم تا به همه مردم، همه طبقات انسان، راه هدایت و سعادت را نشان بدهیم، راه زندگی متعالی انسانی که مطابق با عقل و با واقعیتها است. این آیه به ما میگوید: این راهی است که خدا برای زندگی انسان معین کرده است. آن راه را خدا در قرآن کریم ارائه کرده است لذا این آیه این را میگوید.
جمله « هُدًى لِلنَّاسِ »[5]، واژه هدی عربی است و فارسی آن یعنی راهنمایی. انسان موجودی است که زندگیاش خاص خود او است، با زندگی حیوانات فرق میکند، آن راهی که اگر ما آن راه را برویم زندگی ما میشود زندگی انسان عاقل، آن راه را خدا در قرآن کریم بیان کرده، پس خدا سر نخ را به دست ما داد و گفت: بروید در قرآن سیر کنید، ببینید آن راه کجا مطرح شده است، حالا ما باید دنبال آن راه برویم.
تا الآن فهمیدیم خدا یک راه مخصوصی برای زندگی متعالی انسانها خلق کرده است. آن راه را هم داده به انبیاعلیهم السلام برای ما آوردهاند و گفتهاند. این راه در قرآن کریم آمده است، ما باید در آیات غور کنیم ببینیم کجای قرآن کریم آن راه را که مخصوص انسان است خدا مطرح کرده است و همه انسانها باید بیایند در آن خط زندگی را شروع کنند و در همان خط خاتمه ببخشند، چون آن راه مال همه انسانها است، خدا نماز را بر همه انسانها واجب کرده است، اصل نماز مال همه انسانها است، خدا در این پنج نماز واجب یومیه دستور داده است در هر دو رکعت اول هر پنج نماز باید شما سوره حمد را بخوانید، اگر بگویی من حافظ قرآنم و میخواهم سوره بقره را بخوانم، میگوید: نه حق نداری، بقره را یا جلوتر از نماز بخوان یا بعد از حمد بخوان، در دو رکعت اول هر نماز واجب باید سوره حمد را بخوانیم، جمعاً همه انسانها حداقل باید روزی پنج نماز بخوانند و پنج ضرب در دو ده میشود، پس همه باید در هر روز ده بار سوره حمد را بخوانند.
اهمیت سوره مبارکه حمد و دو بخش عمده در آن
ما نه در قرآن، نه در اسلام، نه در عالم خلقت و وجود، مهمتر و بزرگتر از ذات اقدس پروردگار متعال موجودی نداریم که اگر او نبود هیچچیزی نبود، نه دین بود نه آدم بود نه هیچچیز دیگر، اما جایی نگفتند شما ده بار در برابر عظمت خدا بایست و بگو خدایا من تو را قبول دارم، اما گفتهاند هر روز حداقل ده بار باید سوره حمد را بخوانید، عقل کنجکاو چه کار میکند؟ میگوید: در سوره حمد چه چیز آمده که به این سوره این قدر اهمیت داده است که ما باید روزی ده بار این سوره را بخوانیم!؟
وقت در سوره حمد دقیق میشویم، میبینیم سوره حمد دارای دو بخش است، بخش اول مربوط به عظمتها، بزرگیها، کمالات و اسماء پروردگار است که اینجا مطلبی جا افتاده و افعال او به منزله دلیل و برهان از برای بخش دوم سوره است، آیات اول سوره درباره خدا است« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ، مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ »[6]. بخش دوم از « إِیَّاکَ نَعْبُدُ » [7] شروع میشود تا آخر سوره میگوید تنها و تنها ما تو را عبادت میکنیم، و باید فقط به حرفهایی که تو میگویی گوش بدهیم و اطاعت کنیم، و در این راه هم فقط از تو کمک میخواهیم.
آدم دلش میخواهد گوش به حرف خدا بدهد، اما غرائزی دارد، عادتهایی دارد که نمیگذارد آدم گوش به حرف خدا بدهد، همانگونه که میبینیم، پس بنابراین گوش به حرف خدا دادن با این مقدمات کار آسانی نیست، خدا گفته از من باید کمک بخواهید، اگر تنها بروی کُشتی بگیری زمین میخوری، «إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ »[8]، فقط از تو در هر کاری کمک باید بگیریم، و الا نوع مردم شکست میخورند، در این بخش دوم یک جملهای توجه ما را جلب میکند، میگوید« اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ » [9] یعنی ما را به راه مستقیم هدایت فرما، آنجا گفت،« هُدًى لِلنَّاسِ »، اینجا تقاضا است، میگوید: « اهْدِنَا»، در اینجا یک چیزی اضافه هم آمده است.
معنای صراط مستقیم
صراط همان راه است، و کلمه مستقیم پسوندش است، اضافه است، در این آیه مستقیم به معنای معتدل است و به معنای راست نیست، شما اگر به قاموس اللغة مراجعه بکنید در ماده قَوَمَ آنجا نوشته إستَقامَ یَستَقیمُ یعنی إعتَدَلَ یَعتدِلُ [10]. این راه مستقیم و این صراط معتدل است، افراط و تفریط در آن نیست، همانگونه که در تورات و انجیل هست، آن دو را استثنا میکند چون مستقیم نیستند، یکی تورات است که فقط مسائل مادی دارد آن هم به مقدار کم و اصلاً مسائل معنوی ندارد، از این جهت ناقص است. خدای متعال برای جبران این نقیصه حضرت عیسی مسیح علیه السلام را تربیت کرد و انجیل را به او داد، آن هم فقط مسائل معنوی دارد و درباره مادیات چیزی ندارد، پس الآن هم آن ناقص است و هم این، نقصان اینها هم منشأش خدا نیست، چون قوم یهود به هیچ صراطی مستقیم نبودند، همانی هم که خدا فرستاده بود با اینکه کم بود عمل نمیکردند، لذا خدای متعال اضافه نکرد.
اما این صراطی که اسلام آورده مستقیم و معتدل است، همه نیازهای مادی و معنوی انسان را دارد، مانند نیازهای بدنی؛ مثلاً فرد ازدواج میخواهد، کار و کاسبی میخواهد، خواب میخواهد، جنگ دارد، صلح دارد و غیره، همه اینها در این راه مستقیم اسلام آمده است، مسائل معنوی و روحی هم کاملاً آمده است، لذا این معتدل و آن دو ناقصند، نقصانش هم به گردن خود یهودیها است، چون زیر بار دستورات نمیرفتند و معاند بودند، خدا هم بیشتر نفرستاد، لذا در سوره حمد آن دو را استثنا کرد، فرمود: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ »، ما را به صراط مستقیم راهنمایی فرما، این صراط مستقیم غیر آن دو تا صراط تورات و انجیل است آنها مستقیم نیستند، معتدل نیستند، نقصان و افراط و تفریط در آن دو است، اما این راه اسلام است که سالم است، پس این راه در سوره حمد مطرح است با این دو وصف که در آن افراط و تفریط نیست، هرچه لازم است در این راه هست، مسائل مادی، مسائل مالی و مسائل معنوی، اما دین یهود و مسیح که در زمان اسلام در مدینه طیبه بودند هیچکدام صراطشان معتدل نبود، به درد آن زمان به بعد نمیخورد، لذا نسخ شد. قرآن کریم که آن راه را مطرح میکند بر آنها حاکم شد و باید این ادامه داشته باشد. بنابراین اینجا هم صراط مستقیم را مطرح کرد، همان راهی است که آنجا گفت: «هُدًى لِلنَّاسِ ».
ما به دنبال پیدا کردن آن صراط مستقیمی هستیم که خدا برای انسان مشخص کرده است، آن را میخواهیم که خود خدا تفسیر بکند، چون اگر خدا به مردم واگذار میکرد اختلاف ایجاد میشد و نتیجه اختلاف این بود که عده زیادی گمراه میشدند، و این یکی از آن کارهایی است که خود خدا صریحاً باید روشنش کند، لذا ما به دنبال همان میگردیم، اگر بخواهیم راه کوتاه باشد فوراً دنبال دو آیه میرویم، یکی از آن دو آیه این است: «إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ »[11]، یعنی خدا" ربّ من و ربّ شما است، در برابر فرمان او بندگی کنید و او را اطاعت کنید، این صراط مستقیم است، هذا اسم اشاره نزدیک خیلی واضح است، که اگر پرسیدند صراط مستقیم چیست؟ میگوییم «فَاعْبُدُوهُ » ، عبادت در برابر فرمان خداست، خدا فرمان داده این را انجام بده پس انجام بدهیم، آن را انجام نده انجام ندهیم، این صراط مستقیم میشود، کلید ورود به صراط مستقیم در زندگی که از اول سنّ بلوغ تا آخر عمر میباشد اطاعت فرمان خداست، این مطلب از این آیه فهمیده میشود.
آیه دوم را هم به عنوان کمک این آیه بیاوریم که هر دو مضمونشان مثل هم است: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَنْ لاَ تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ »[12]، آیا ما توسط انبیاعلیهم السلام و کتابِانبیا به شما نگفتم گوش به وساوس شیاطین ندهید؟ «إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ »[13]، او دشمن آشکار شما است، او شما را به طرف شقاوت و بدبختی میکشد، پس چه کار کنیم؟ خداوند میفرماید: «وَ أَنِ اعْبُدُونِی»[14]، مرا عبادت کنید، گوش به حرف من خدا بدهید، نه شیطان، «هٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ » ، وقتی گفت : «وَ أَنِ اعْبُدُونِی» سپس گفت: « هٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ » ، این گوش دادن به فرمان من خدا صراط مستقیم است، اگر گوش به حرف بدهی و اطاعت کنی در خط معتدل افتادهای، همه نیازهایت تأمین میشود نیازهای مادی یا معنوی. قدم اول در صراط مستقیم فراگرفتن فرامین الهی و عمل به آن
بنابراین خدا به وضوح، تفسیر واضح و غیرمبهم را به ما فرموده است؛ منظور از صراط مستقیم این است که گوش به حرف خدا بدهید. و خداوند میفرماید: من دو حرف دارم یکی انجام واجبات دوم ترک محرمات، اول یاد بگیرید سپس واجبات را انجام بدهید و محرمات را ترک کنید، آن وقت در صراط مستقیم میباشید، اول سوره یس یادتان نرود، که آنجا چیست؟ «یس، وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ، إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ، عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ » [15]، یس پیغمبر ما بر صراط مستقیم است، یعنی مطیع فرمان خدا و معصوم است، ما را هم به همین اطاعتِ فرمان دعوت میکند، پس بنابراین راهی که ما از اول سنّ بلوغ تا آخر عمر باید تمام کارهایمان در آن راه اتفاق بیفتد اسمش صراط مستقیم است، تفسیرش هم طبق تفسیر خدای متعال اطاعت فرمان خدا و رسول خدا و جانشینان رسول خداست، این سه فرمان طبق قرآن اطاعتشان واجب است، ما این سه فرمان را امروز در رسائل عملیه داریم، آن کسی که مجتهد نیست اگر به رساله مجتهد عمل کند در خط مستقیم است، و اگر عمل نکند بیرون خط است و بیرون خط هم گمراهی است، همه بدیها آنجا هست، آدمکشی، ظلم، ستم همه اینها آنجا است، اما در خط مستقیم، انبیا علیهم السلام هستند که معصوم از گناهند، اینجا هیچ مشکلی نیست، ما هم مأموریم وارد این راه بشویم تا مثل انبیاعلیهم السلام عمل کنیم، اینها الگوی ما هستند، واجبات را عمل میکردند و محرمات را ترک میکردند، حتی یک گناه هم مرتکب نمیشدند، ما هم باید این جور تربیت بشویم، اگر این کار را کردیم انشاء الله زمین بهشت میشود، دیگر هیچ مشکلی در آن نیست، اما اگر گوش نکردیم، هر کسی خواست به دنبال علاقه خودش حرکت کند، آن وقت راههای زیادی پیش میآید که همه آن راهها، با سعادت و سلامت روحی انسان دشمن خواهند بود.
پس نتیجه این شد ما روزی ده بار حداقل، آنهایی که نماز غیر واجب هم میخوانند بیست بار، سی بار باید بگویند «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ »[16]، و این را باید واقعاً بخواهیم. اما مردم نمیخواهند بفهمند، این که من میگویم« اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ»چه میخواهم، عدهای فقط میگویند و میروند، ولی در راه هم وارد نمیشوند، علت بدبختی انسان امروزی و دیروزی و فردایی همین است، فقط میگوید: «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ» نمیفهمند صراط مستقیم چیست، چون نمیفهمد عمل هم نمیکند، حالا فهمیدیم طبق تفسیر خود خدا در قرآن، صراط مستقیم یعنی فقط خدا حق دارد فرمان بدهد و شما به عنوان مخلوق و بنده باید گوش به فرمان او بدهی، این را صراط میگویند، خدا فرمانش را قبل از اینکه ما به دنیا بیاییم حاضر کرده است، واجبات و محرمات را گفته است، باید یاد بگیریم و عمل کنیم، آن وقت همه مشکلات حل میشود، درون و بیرون انسان اصلاح خواهد شد، و الا هر راهی شما بروید کار خرابتر میشود.
بهترین راه؛ عمل کردن به فرمان خدا
خدا بهترین و آخرین راه را ارائه کرده است، شما نمیفهمید چه کار باید بکنید ولی خدا میداند، گوش به حرف بدهید کافی است، فقط یک هنر پیدا کنید، گوش به حرف بدهید، نمیخواهد استادی کنید، شاگرد خوب باشید، اما ما میگوییم نه، ما استادی بلدیم شمای خدا هم شاگردی کن، ما گوش به حرف نمیدهیم اینگونه میشود، هر کاری کنیم درست نمیشود تا برنگردیم سر حرف خدا و بگوییم شما بلدی، شما بگو، ما به حرف شما گوش میدهیم. اگر دیر این را بگوییم ضررهای جبران ناپذیر متوجه خودمان کردهایم، هر چه زودتر بهتر است، فرمان خدا حاضر است، فقط عمل کردن ما مانده است، اگر تصمیم بگیریم گوش به فرمان بدهیم همه کارها درست میشود انشاء الله.
صراط انبیا علیهم السلام صراط خداست
بنابراین یک راه بیشتر در زندگی انسان وجود ندارد و آن اطاعت فرمان خداست، و فرمان آنهایی که خود خدا در قرآن گفته است: «أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ »[17]، اطاعت این سه نوع فرمان بر ما واجب است، همه حرفها را خدا" به این سه تا داده است، قرآن نمیتوانست همه حرفها را در یک کتاب بزند، اوضاع مساعد نبود، ظرف زمان و مکان کمک نمیکرد، یک مقداری از فرمانها را شد بگوید، سپس دومی آمد یک مقدار دیگر را گفت، و بعد همه اینها جمع شدند همه حرفها را زدند، امروز در اختیار ما است، اطاعت این فرمانها ورود در صراط مستقیم است، این صراط صراط انبیاعلیهم السلام است، هیچ بدی در آن نیست، چون همه محرمات از اینجا بیرون رفتند، در حاشیهاند، اینجا انبیاعلیهم السلام هستند و در اطاعت فرمان خدا هیچ مشکلی نیست، بیرون از اینجا گمراهی است، افراد گمراه زندگی میکنند و همدیگر را پاره میکنند و میخورند و این شده زندگی آنها.
بنابراین راه تهذیب و تزکیه هم همین صراط مستقیم است، اگر ما وارد صراط مستقیم شدیم وارد خط تهذیب و تزکیه شدهایم، اما اگر از این راه محروم شدیم نه تهذیب و نه تزکیه هست، هیچ خبری نیست، راه ظلم و ستم و خونریزی است. از اول سن بلوغ تا آخر عمر ما مأموریم وارد صراط مستقیم بشویم، یعنی گوش به حرف خدا و پیغمبر و جانشینانش بدهیم، این هم ما را وارد صراط مستقیم میکند، و هم مسأله تهذیب و تزکیه پیاده میشود، در این راه یک دایره کشیدهاند به نام دایره محرمات، همه محرمات در صراط مستقیم نیست، بیرون از این راه انداختهاند، اینجا اگر کسی اطاعت کند و گناه نکند مهذّب و مزکّی خواهد شد، هم در بعد عقائد هم در بعد احکام و هم در بعد رفتار و اخلاقیات، در هر سه مهذّب خواهد شد، اگر کسی میخواهد مهذّب و مزکّی بشود چه کار باید بکند؟ باید وارد صراط مستقیم بشود، کلید ورود چیست؟ اطاعت فرمان خدا، رسول و جانشینان رسول، این سه فرمان را اگر اطاعت کردیم هم آمادگی ورود به صراط مستقیم را پیدا کردهایم و هم اثر این ورود تهذیب و تزکیه است، تهذیب و تزکیه با حرف و شعار تنها درست نمیشود، فقط یک راه بیشتر ندارد: با اطاعت فرمان خدا، رسول و امام فراهم میشود، یک آدمی که گوش به حرف خدا میدهد دزدی نمیکند، دروغ نمیگوید، ظلم نمیکند، حقکشی نمیکند، مال مردم را نمیخورد، همه بدیها از او برکنار است، مزکّی و مهذّب میشود.
امیدواریم پروردگار متعال به همه ما توفیق مرحمت کند حال که خدای متعال این نعمت را به ما مرحمت فرمود که از قول خود خدای متعال در قرآن کریم فهمیدیم صراط مستقیم راه انسانها است و چپ و راست راه گمراهان است، صراط مستقیم مسیر زندگی انسان است، ما باید با اطاعت فرمان خدا و رسول و امام وارد این راه بشویم، وقتی وارد این راه شدیم یعنی گوش به حرف خدا و پیغمبر و امام دادیم اثرش تهذیب و تزکیه نفس میشود. همه کمالات در دنیا حاصل میشود انشاء الله، امیدواریم خدای متعال به همه ما توفیق عنایت کند حال که فهمیدیم خود خدا صراط مستقیم را این جوری تفسیر کرده است و سبب و وسیله منحصر به فرد تهذیب و تزکیه را معرفی کرده است، توفیق عمل هم مرحمت کند که با ترک گناه و انجام واجبات وارد صراط مستقیم بشویم و در ادامه هم خودمان را تهذیب و تزکیه کنیم انشاء الله، و این نعمت عظیم را پروردگار متعال در وهله اول به حوزههای علمیه مقدسه بدهد انشاء الله، چون اینها میخواهند الگوی سایر انسانها بشوند، اگر بلد نباشند و در خودشان متجلّی نشود نمیتوانند خدمت کنند، اینها اول باید بفهمند صراط مستقیم چیست بعد واردش بشوند، بعد از آثارش که تهذیب و تزکیه است استفاده کنند و بروند با مردم مطرح کنند، آن وقت، هم حرف منطقی است و مردم گوش میدهند هم خودشان به تهذیب کمک میکنند همه چیز درست میشود انشاء الله.
نثار ارواح طیبه همه انبیای عظامعلیهم السلام که منادیان صراط مستقیم و منادیان تهذیب و تزکیه بودند و خاصه خاتم انبیا صلی الله علیه و آله که برنامه تهذیب و تزکیهشان از همه اکمل و اتم و اجمع بود و شهدای این خط و امام شهدا سه صلوات ختم کنید.
درس اخلاق حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی اعلی الله مقامه حرم حضرت معصومه سلام الله علیها - مسجد اعظم
جلسه اول - 21/11/1389
[1] - سوره مبارکه آلعمران آیه 164
[2] - لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَةً نَفْسَهَا عَلَى الْأُمَمِ الْمَاضِینَ وَ الْغَابِرِینَ لِحَاجَتِهِمْ إِلَیْهَا غَداً إِذَا أَعَادَ اللهَُ مَا أَبْدَى وَ أَخَذَ مَا أَعْطَى وَ سَأَلَ عَمَّا أَسْدَى فَمَا أَقَلَّ مَنْ قَبِلَهَا وَ حَمَلَهَا حَقَّ حَمْلِهَا أُولَئِکَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ هُمْ أَهْلُ صِفَةِ الله سُبْحَانَهُ إِذْ یَقُولُ وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ. (نهج البلاغه، خطبه232، ص286)
[3] - یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ (سوره مبارکه نساءآیه 59
[4] - سوره مبارکه بقره آیه 185
[5] - همان
[6] - سوره مبارکه فاتحه آیات 1تا4
[7] - سوره مبارکه فاتحه آیه 5
[8] - همان
[9] - سوره مبارکه فاتحه آیه 6
[10] - قاموس اللغة فیروز آبادی ص1062
[11] - سوره مبارکه آلعمران آیه51
[12] - سوره مبارکه یس آیه 60
[13] - سوره مبارکه یس آیه 60
[14] - سوره مبارکه یس آیه 61
[15] - سوره مبارکه یس آیات 1 تا4
[16] - سوره مبارکه فاتحه آیه 6
[17] - یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ (سوره مبارکه نساءآیه 59