متن جلسات اخلاق
راه تهذیب در قرآن(3)
موضوع بحث : راه تهذیب و تزکیه در قرآن کریم (3)
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبیالقاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین.
صراط مستقیم یک راه است
اگر دوستان عزیز یادشان باشد جلسه گذشته راجع به رسم و راه زندگی که خدای متعال برای بندههایش و برای همه انسانها مقرّر کرده است مقداری صحبت کردیم و از آیات قرآن کریم هم استفاده کردیم و مشخص شد منظور خدای متعال از صراط مستقیم در قرآن کریم چیست، این را ما بررسی کردیم و پوست کنده تحویل دوستان دادیم، که معلوم باشد وقتی ما هر روز نماز میخوانیم و حداقل ده بار میگوییم « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ » [1]چه میخواهیم و مرادمان چیست، کم هستند کسانی که وقتی میگویند« اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ »[2] بفهمند چه میخواهند، چون صراط مستقیم برایشان مبهم است. ولی ما در خود آیات که مطالعه کردیم متوجه شدیم که مبهم نیست بلکه خدا روشن و واضح در یک کلمه با کوتاهترین عبارت، واضحترین تفسیر را برای این راه کرده است، و فرموده است : « وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ »[3]، بندگی در برابر فرمان خدا، اطاعت فرمان خدا، صراط مستقیم است، خیلی ساده فرمودند، بنابراین تا اینجا روشن شد که ما یک راه بیشتر نداریم، همه انسانها سیاه و سفید، کوتاه و بلند، بیسواد و با سواد، فقیر و ثروتمند، از اول سنّ بلوغ تا آخر عمر یک راه در زندگی آن ها بیشتر نیست، اگر کسی هم بخواهد صراط مستقیم درست کند خودش باید نماز بخواند و بگوید « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ »[4] که آن هم یکی بیشتر نیست. آنهایی که گفتهاند صراط های مستقیم داریم همه اش غلط است و فقط یک دانهاش درست است و آنهم همانی است که خدا در قرآن فرمود: « أَنِ اعْبُدُونِی » در برابر منِخدا که معبودم باید همه شماها به عنوان بندگی و عبودیت گوش به حرف بدهید، بنابراین این راه نه آسمانی است نه زمینی است نه دریایی، بلکه این است: فرمان از خدا اطاعت فرمان از ما، این راه ما است: صبح از خواب بلند میشویم ببینیم خدا چه گفته است گفته است نماز بخوانید بگوییم چشم، این میشود صراط مستقیم، بیرون دنبال کسب و کار رفتیم، کسب و کار واجب برای نفقه زن و بچه، این میشود صراط مستقیم، در راه، زنها را دیدیم به آنها نگاه نمیکنیم این میشود صراط مستقیم، میخواهیم حرف بزنیم دروغ نمیگوییم این میشود صراط مستقیم، همین، در ضمن تأمین نیازهای مادی این راه پیاده کردنی است، دیگر زمان خاصی نمیخواهد، پول نمیخواهد، ساختمان نمیخواهد، هیچچیز نمیخواهد، همین، ضمن آن دستور خدا این راه هم پیاده میشود و آدم رشد میکند بنابراین،« وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ »[5] تفسیر واضح و روشن و قابل فهم برای همه از کلمه صراط مستقیم و راه معتدلی است که خدا برای زندگی همه انسانها از زمان نزول قرآن کریم به بعد دستور داده است، و ما دیدیم این تفسیر و توضیح یکی دو تا آیه بیشتر نمیخواست، حال سؤال پیش میآید چرا این همه آیات نازل شده است؟ قرآن شش هزار و دویست و خُردهای آیه دارد، اینها اینجا چه کارهاند؟ وقتی صراط مستقیم با دو سه تا آیه تفسیر شد این همه آیات اینجا چه میکنند؟
غرائز انسان ؛ اولین مانع بندگی
خدای متعال که آفریننده انسانها است، پیچ و مهره بدن آدمها را خودش بسته است، میداند در انسان چه خبر است، ولی ما نمیدانیم، او دیده است انسان یک غرائزی دارد، این غرائز انسان را به طرف یک چیزهای مخصوصی میکشند، خدا میخواهد انسان را طرف اطاعت فرمان بکشد اما غرائز انسان را به طرف دیگر میکشند، چنین جنگ و جدالی بین حرف خدا و آن تقاضای غرائز برقرار است، خوب تا آن غرائز برقرار است کسی به طرف خدا نمیآید، غرائز میگوید دنبال من بیایید، خدای متعال به این بنده که گرفتار غریزه است ترحّم کرده است، یک حرفهایی زده است که اگر این آدم گوش به این حرفها بدهد گرایش به اطاعت فرمان پیدا میکند، البته نه اجباراً، بلکه خودش گرایش پیدا میکند، نه این که به حد إلجاء و اضطرار برسد، و این خدمت بزرگی است، یعنی وقتی انسان به فرمان خدا می رسد یک دوراهی تشکیل میشود، یک راه فرمان خدا است و یکی هم خواست غرائز انسان، غالباً هم غرائز کار را پیش می برد، چون نقد است و در دسترس انسان است، اما خدا غایب و پشت پرده است.
اثر آیات قرآن؛ دعوت به بندگی
این آیات اثرشان این است اگر ما درست در این آیات نظر بکنیم گرایش پیدا میکنیم که فرمان خدا را اطاعت کنیم و مخالفت نکنیم، کار تمام این شش هزار و خُردهای آیه این است، وقتی به ما میرسد میخواهد ما را از مخالفت حفظ کند، هر کدام از آیات با اسلوب خاصی این کار را میکند، نه با یک اسلوب، همان طور که عرض خواهیم کرد، اسلوبهای مختلف را پروردگار متعال به کار گرفته است، نه یک نوع اسلوب، تنوّع به خرج داده است، که ما با این که غرائز داریم وقتی فرمان خدا رسید به دنبال فرمان خدا برویم نه این که دنبال خواست غرائز برویم، این آیات اثرش این است که ما را به طرف اطاعت فرمان سوق میدهد، لذا میبینیم این آیات دستههای مختلفیاند، طیفهای گوناگونیاند، یکی از این دسته آیات که زیاد هم است در مورد بهشت است، در قرآن کریم تعداد زیادی آیات راجع به نعمتهای مختلف بهشت به عنوان تشویق ما به اطاعت فرمان، نازل شده است، همه این ها یک اثر دارد و آن این که اگر گوش به حرف دادی این ها مال شما است، ما تشویق میشویم، پس این ها یک اثر دارد و آن دعوت انسان به اطاعت فرمان خداست، اما همه با تشویق نمیآیند، بعضیها توپ و تشر میخواهند، آیات جهنم هم مال آنهاست، تعداد زیادی از آیات قرآن کریم مربوط به جهنم و انواع عذابهای مختلف جهنم است، عدهای از انسانها زُمختند، خشن هستند، این ها متوجه نمیشوند، اینها توپ و تشر میخواهند، آیات جهنم هم با تهدید شدید این ها را تهدید میکند، اگر گوش به حرف خدا ندادی فردا پدرتان را در آنجا در میآوریم، پس کل آیات جهنم در قرآن کریم که زیاد هم است یک اثر دارد و آن تهدید نفوس و انسانهایی که با آیات بهشت تشویق نمیشوند، باید با تیر و تفنگ با آنها صحبت کرد، این هم یک سری از آیات، تعداد زیادی از آیات قرآن کریم راجع به معاد جسمانی است، کهآدمها خیال نکنند وقتی گوش به حرف خدا ندادند و مُردند کار تمام میشود، خدامیگوید تمام نشده است، منِخدا دوباره زندهتان میکنم میگویم چرا گوش به حرف من ندادید، اثر این آیات این است، آدمها وقتی باور کنند یا احتمال بدهند که حرف خدا درست است عقل میگوید باید مُؤَمِّن فراهم کنی، باید کاری نکنی که فردا پشیمان شوی، یعنی گناه نکنی. تعداد زیادی از آیات مضمونش از بین بردن امت ها در اثر مخالفت با پیغمبرانشان است، عذاب استیصال نازل شده است، زلزله آمده است، سایر انواع بلاهای عمومی آمده است، میگوید این مال این است که گوش به حرف پیغمبر ندادند، شما هم میخواهی گوش به حرف ندهی ممکن است در انتظار شما هم باشد، اینها هم آدمها را میترساند تا مقابل دعوت انبیاء(ع) نایستند و مقاومت نکنند، دیدیم اینها همه یک اثر دارند و آن تشویق انسان یا تهدید انسان برای اطاعت فرمان خدای متعال است، از آن طرف برای دعوت انسان به تقوا اسلوبهای متعددی را خدا در قرآن بیان کرده است، اول فرمان الهی است که، « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ»[6]، اگر من را قبول دارید گوش به حرف من بدهید، اگر من را به خداوندی قبول دارید، برای من علم و قدرت و حکمت، قائل هستید من که حرف میزنم چه کار باید بکنید؟ باید گوش بدهید، پس اقتضاء خداوندی این است که آن کسی که معتقد به خداوندی خداست گوش به حرف او بدهد، یا آن کسی را که از طرف خدا با معجزه با عنوان رسالت و نبوت میآید بپذیرد یا حرفهایی که آن رسول از طرف خدا میآورد قبول کند، پس اگر کسی ایمان به خدا دارد باید گوش به حرف خدا بدهد، حرف خدا هم در قرآن کریم هم حرف همینها است، « أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ »[7]، هر سه تا را باید اطاعت کنیم.
خدا تمام امت ها را به تقوا دعوت کرده است
خدا میگوید من تنها شما مسلمانها را نمیگویم تقوا را رعایت کنید قبل از شما به آنهایی که کتاب آسمانی دادم هم توصیه کردم، سفارش کردم که گوش به حرف خدا بدهید، « وَ لَقَدْ وَصَّیْنَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ إِیَّاکُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ »[8]، آن هایی که قبل از شما به آنها کتاب دادیم یهودیها، مسیحیها و همچنین شما مسلمان ها که قرآن به شما دادیم در این سه کتاب توصیه کردیم که« اتقوا الله »، خودتان را از مخالفت فرمان خدا نگه دارید، غرائز میگوید این نماز را نخوان اما شما مخالفت کنید و بخوانید، غریزه میگوید دروغ بگو اما شما نگویید، در مقابلش بایستید، فرمان خدا را حاکم کنید، بنابراین تنها اسلام نیست که دستور به تقوا داده است، امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه فرمودند:[9] از روزی که پروردگار متعال برای هدایت امت ها کتاب فرستاد مسأله تقوا را مطرح کرد، آنجا گفت گوش به حرف خدا بدهید، اما متأسفانه اکثر مردم گوش ندادند، اقلّ مردم اطاعت فرمان کردند،« وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ » [10]، بنابراین خدا هم دعوت به اطاعت فرمان کرده است و هم از ضررهای مخالفت فرمان حرفهایی زده است، این ها هر دو با ما کار دارند اثر روی ما میگذارند، هر کدام اثر گذاشتند ما را مقداری به طرف اطاعت فرمان هدایت میکنند، لذا تفسیر آیه صراط مستقیم کم است، و بیش از این هم لازم نیست؛ اما مؤیّدات که ما را به طرف اطاعت فرمان بکشند باید زیاد باشد.
فایده زیاد قرآن خواندن
آدم ها سرگرم زندگی مادیاند یک بار به آن ها بگویی فایده ندارد، دو بار هم نه، مرتب باید بگویی، چرا خدا فرمود: « فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ»[11]؟ یعنی هر چقدر فرصت دارید قرآن بخوانید، چون آدم را به یاد خدا میاندازد، حرفهایی زده است آدم یادش میرود، هر کاری که در جامعه پیش بیاید، یک سرگرمی زندگی مادی یک لحاف کلفتی است که روی آن میافتد، آن زیرها دیگر صدایش به ما نمیرسد، باید دوباره رو بیاید تا آنها اثر کند، بنابراین قرآن کریم موضوعش یک چیز است و آن راه زندگی همه انسانها است به نام صراط مستقیم است، صراط مستقیم را هم خود خدا تفسیر کرد که فرمان از من خدا، اطاعت فرمان از شما بندگان، بعد هم شروع کرد به بیان مطالبی که هر انسان را به اطاعت فرمان نزدیکتر کند و از مخالفت فرمان دورتر نگه دارد. این خلاصه موضوع قرآن کریم و اسلوبهایی که پروردگار متعال فرموده است.
فرق صراط و سبل
این کتاب مال ما است باید بخوانیم و بفهمیم از ما چه می خواهد بعد تحویلش بدهیم، صراط مستقیم یکی است اما سُبُل زیاد است، سبل یعنی راه های جلب رضایت خدا، نماز یکی از سبل است، نماز بخوانی رضایت پروردگار متعال جلب میشود، روزه یکی از سبل است، انفاق یکی از سبل است، زکات و خمس سبل است، حج سبل است، همه اینها چون دستور خداست راه جلب رضایت پروردگار متعال است، همه اینها در دل یک چیز به نام صراط مستقیم که بندگی است میباشد، نماز بندگی است، حج بندگی است، خمس و زکات بندگی است، همه این ها در دل صراط مستقیم است، صراط مستقیم یکی است، اما سبل زیاد است، لذا صراط در قرآن کریم مفرد آمده است و سبل متعدد است، این راه ما است، معمّم هستیم راه همین است، کاسب هستیم راه همین است، زن باشیم راه همین است، مرد باشیم راه همین است، فقیر، پولدار، هر که باشیم راه همین است، خدا یکی است راه زندگی ما هم یکی است، هیچ کسی هم حق ندارد کنار این صراط مستقیم یک صراط دیگری درست کند، آن کسی که میخواهد صراط درست کند مرتب باید نماز بخواند بگوید: « اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ »[12]، پس راه درست کردن کار ما نیست، اگر کسی اقدام کرد راه درست کرد خودش را مفتضح کرده است، با جهل کامل پا در کفش خدا کرده است و حتماً هم راهش به جایی نخواهد رسید.
اولین قدم بندگی؛ انجام واجبات و ترک محرمات
همه باید تابع یک صراط باشند، آن هم در برابر فرمان خدا مطیع باشیم یعنی واجبات خدا را انجام بدهیم محرمات را ترک کنیم، این اولین پله شروع حرکت بندگی است، ادامه آن خیلی کار از آن برمیآید، فقط شروع کردن نه، ادامهاش، چون هرروز که ما اطاعت فرمان میکنیم یک مقدار تأثیر مثبت به نام رشد ایمان پیش میآید، با استمرار این اطاعت فرمانها کمکم ایمان زیاد میشود و ایمان رشد و ترقی میکند آنوقت حجابها برطرف میشود و حرفهای دیگر هم پیش میآید، اما به شرط اینکه شروع کنیم و بعد ادامه بدهیم، خوب الآن وظیفه ما چیست؟ فهمیدیم صراط مستقیم یعنی به حرف خدا گوش دادن، خدای متعال در قرآن کریم فرموده است سه دسته هستند که اطاعت فرمانشان واجب است، یکی خود خدا، « اطیعوا الله» در قرآن، مثلاً فرموده است نماز بخوانید، زکات بدهید، خمس بدهید، جنگ کنید، دروغ نگویید همه اینها فرمان خداست باید بگوییم چشم، اما همه فرمانها در قرآن از طرف خدا بیان نشده است، شرایط اجازه نداده است، گفته است یکی دیگر هم میآید تتمهای را به شما میگوید و آن فرستاده من رسول گرامی اسلام است، آن هم هر چه گفت اطاعتش بر ما واجب است زیرا حرف او حرف منِخدا است، خدا فرمود: « مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ »[13]، هر کسی فرمان رسول مرا پذیرفت مثل این است که فرمان من را پذیرفته است، او از طرف من میگوید از خودش حرف نمیزند، خدا تهدید کرده است که اینها آدمهایی نیستند یک کلمه از خودشان اضافه کنند یا یک کلمه کم کنند[14]، هر چه را از خدا گرفتند همه را بدون کم و کاست تحویل میدهند و فرمان او هم مثل فرمان خدا اطاعتش واجب است، همه حرفها را هم رسول نمیتوانست بگوید، شرایط فراهم نبود، لذا به بعدی رسید فرمود« و اولی الامرمنکم» که هر کسی از جنس شما آدم ها است حق دارد فرماندهی کند حق داشت و مجوّز داشت که فرمان بدهد او هم اطاعتش واجب است، پیغمبراکرم که اطاعت فرمانش واجب بود چون مجوّز داشت، از چه کسی؟ از خدا ، خدا به ایشان گفت:« مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ »[15]، اینها هم همینگونه است، کسانی که گوش به حرف اینها میدهند فقط« اطاع الرسول» هر کسی هم «اطاع الرسول؛ اطاع الله»، این سه تا فرمان بر ما اطاعتش واجب است، ما هر روز باید هر سه فرمان را در حال تکلیف اجراء کنیم، این سه فرمان امروز در رسائل عملیه موجود است، احکامی که در قرآن آمده است، احکامی که در بیانات پیغمبراکرم آمده است، احکامی که در بیانات حضرات معصومین آمده است، این سه تا فرمان خداست اطاعتش بر ما واجب و لازم است، هر چقدر لازم شد یکی دو تا سه تا پیش آمد کرد باید انجام بدهیم هر چقدر هم حرام پیش آمد کرد باید ترک کنیم، این وظیفه و سهم هر روز ما است تا زندهایم اینگونه است، فرمان خدا ، رسول و امام را باید اطاعت کنیم. این هم دنیا را آباد میکند و هم آخرت را، هم باطن انسانها را اصلاح میکند هم ظاهرش را، همه اصلاحها با این اطاعت فرمان سهگانه پیاده میشود، تخلّف کنیم به جایش فساد سبز میشود ، هر چه تخلّف بیشتر کنیم، فساد دامنهاش گستردهتر میشود، امروز میبینیم فساد تمام دنیا را گرفته است« ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ » [16]، خود مردم این کار را کردند، دزد دریایی پیدا شد، آبها را خراب کردند، هر جا را که توانستهاند خراب کردند، همه جا خراب شده است، خوب آدم دو پا اینگونه است عمل برخلاف دستور خدا انجام داده است باعث شده که امنیت مالی نیست، امنیت جانی نیست، امنیت ناموسی نیست، زنها را میبرند، دزدی میکنند هر کاری بخواهند میکنند، مال همین است که گوش به حرف خدا نمیدهند.
علم تنها نمیتواند مفاسد را اصلاح کند
برای اصلاح این مفاسد هیچ راهی جز اطاعت فرمان خدا و رسول و امام وجود ندارد، اگر میگوید ما فهمیدیم خیلی اشتباه کردهایم خیلی ضرر به خودمان زدهایم، ظاهر را خراب کردیم، باطن را خراب کردیم، تنها راه برگشتن اطاعت فرمان خدا و رسول و امام است، اگر این را نفهمیم همچنان هر روز باید ضرر بعد از ضرر را تحمل کنیم، علم احوال را اصلاح نمی کند، ثروت اصلاح نمیکند، صنعت اصلاح نمیکند، این ها هر چه ترقّی کنند به دست نفسأمّاره میافتد و نفسأمّاره هم اسباب فساد قرار میدهد، امروز آسمان را هم خراب کردند، هواپیماها چقدر بنزین مصرف میکنند؟ آنجا هم خراب شده است، زمین هم خراب شده چقدر ماشین بنزین مصرف میکند؟ زیرِزمین را هم خالی کردند بر روی زمین ریختند، همه وسایل نفتی و گازی شده و خراب شده است، چرا؟ چون بحث اقتصاد است دیگر گوش به حرف خدا نمیدهند، بنابراین کلید سعادت برگشت به سوی خدا و اطاعت فرمان رسول و امام است، هیچ راه دیگر نداریم، هم خود ما باید بفهمیم و هم دیگران را بفهمانیم بعد دعوت به عمل و انجام تکالیف کنیم، آنوقت دنیا اصلاح میشود، و الّا راه همچنان که شروع شده ادامه پیدا کند این تتمه هم خراب میشود آن وقت باید ان شاء الله حضرت عجل الله فرجه الشریف بیاید و درست کند، امیدواریم پروردگار متعال به همه ما توفیق مرحمت کند، اگر خدای ناکرده آن راهی که باید میرفتیم نرفتهایم برگردیم آن وقت همه چیز فوراً اصلاح میشود، اگر انسان تصمیم گرفت دزدی نکند آن وقت شب تا صبح که دزد نیست، در هم باز باشد دزدی نمیکنند، زندان هم نمیخواهد، پلیس هم نمیخواهد، اما اگر انسان تصمیم نگرفت نصف شهر هم پلیس باشند باز دزدی انجام میگیرد، بنابراین باید بفهمیم ورود به صراط مستقیم، حلاّل همه مشکلات ما است، مادی و معنوی، امروزی و فردایی، اگر به اطاعت فرمان خدا برنگردیم روز به روز اوضاع بدتر میشود، فتنههای شدیدتر پیش میآید و خطر مالی و جانی و سایر انواع خطر زیادتر در جامعه پیدا خواهد شد.
امیدواریم پروردگار متعال به همه ما توفیق مرحمت کند حال که به ما رسم و راه فلاح و رستگاری را تعلیم کرد و فرمود چیست، برگردیم استفاده کنیم ان شاء الله، نثار ارواح طیبه هادیان راه صراط مستقیم و همه کسانی که با تمام وجود راه را دریافتند و منتقل کردند و هر مقداری که پروردگار متعال در اختیارشان امکانات گذاشته بود خرج کردند که انسانها را به عمل به این حرف ها دعوت کنند نثار ارواح طیبه همه آن ها سه صلوات ختم کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
متن درس اخلاق عارف بالله حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی (اعلی الله مقامه) – 29/2/1390
حرم حضرت معصومه ( سلام الله علیها) مسجد اعظم - قم
[1] - سوره مبارکه فاتحه آیه 6
[2] - همان
[3] - سوره مبارکه یس آیه 61
[4] - سوره مبارکه فاتحه آیه 6
[5] - سوره مبارکه یس آیه 61
[6] - سوره مبارکه مائده آیه35
[7] - سوره مبارکه نساءآیه 59
[8] - سوره مبارکه نساءآیه 131
[9] - ....لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَةً نَفْسَهَا عَلَى الْأُمَمِ الْمَاضِینَ وَ الْغَابِرِینَ لِحَاجَتِهِمْ إِلَیْهَا غَداً إِذَا أَعَادَ اللَّهُ مَا أَبْدَى وَ أَخَذَ مَا أَعْطَى وَ سَأَلَ عَمَّا أَسْدَى فَمَا أَقَلَّ مَنْ قَبِلَهَا وَ حَمَلَهَا حَقَّ حَمْلِهَا أُولَئِکَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ هُمْ أَهْلُ صِفَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إِذْ یَقُولُ وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ...(نهج البلاغة، خطبه233، ص: 286،
[10] - سوره مبارکه سبإ آیه 13
[11] - سوره مبارکه مزمل آیه 20
[12] - سوره مبارکه فاتحه آیه6
[13] - سوره مبارکه نساء آیه 80
[14] - وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ، ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ( حاقهآیات44-46
[15] - سوره مبارکه نساء آیه 80
[16] - سوره مبارکه روم آیه 41