متن جلسه اخلاق
عمل صالح و آفات آن
قرائت[1] آیات مبارکه سوره هود (45- 49)
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
وَ نَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِی مِنْ أَهْلِی وَ إِنَّ وَعْدَکَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْکَمُ الْحَاکِمِینَ * قَالَ یَا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ * قَالَ رَبِّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَسْأَلَکَ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاَّ تَغْفِرْ لِی وَ تَرْحَمْنِی أَکُنْ مِنَ الْخَاسِرِینَ * قِیلَ یَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِنَّا وَ بَرَکَاتٍ عَلَیْکَ وَ عَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ وَ أُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ یَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ * تِلْکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَ لاَ قَوْمُکَ مِنْ قَبْلِ هذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ *
موضوع بحث: عمل صالح و آفات آن(شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه)
بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیرُموفق و معین؛ ثم الصلاة و السلام علی أشرف الأنبیاء و المرسلین، حبیب إله العالمین، أبیالقاسم محمد صلی الله علیه و علی أهل بیته الطاهرین المعصومین، من الآن إلی قیام یوم الدین؛ سیّما بقیة الله فی الأرضین.
عمل صالح رمز نجات
پروردگار متعال به حضرت نوح علیه السلام وعده داده بود که تو و اهل تو را از عذاب نجات میدهم. اما بعد از آمدن عذاب وقتی فرزندش آماده غرق شدن شد، حضرت نوح عاطفه پدریاش گُل کرد و به خدا گفت : خدایا! گفتی اهلم را نجات میدهی؟ خدا گفت: او اهل نیست، چون عاملٌ عملاً غیرَصالحٍ؛ یعنی او عملی ناشایست انجام داده است. پسر نوح کافر شده بود، کفّار - ولو بچه حضرت نوح باشد - جزء اهل مسلمانان نیستند؛ لذا خدا او را غرق کرد. جمله «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ»[2] در قرآن کریم خیلی تکرار شده است[3].
مراد از عمل صالح
دستورالعملهای پروردگار متعال اگر اجرا شود أَعمال ِصالحه است. اعمال صالح همانی است که خدا دستور داده است؛ حتی اگر شلاق زدن باشد، و لو قصاص باشد که مانند آدم کشی است، باز هم عمل صالح است، زیرا اثر مفید و مثبت در جامعه دارد و مردم را از ارتکاب به گناه منع میکند. این ها صالح است؛ یعنی ایمان آورنده به خدا باید اعمالش طبق دستورات خدا باشد. هدف از تعلیم و تربیت فرد و جامعه در اسلام همین است؛ افراد جامعه به جایی برسند تا تصمیم بگیرند آن چیزی را که خدا دستور داده است پیاده کنند. در نتیجه، اعمال صالحه میشود و وقتی به «آمنوا» اضافه میشود نتیجه میدهد: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ»[4]. بهترین آدمها همینها هستند که خدا را قبول کنند سپس در سایه إیمانِ به خدا عملشان صالح و شایسته باشد. عمل ِطالح تحویل خدا ندهند، برنامه خدا این است.
تربیت دینی در سایه دستورات دینی نه غربی
منظور از إرسال ِرُسُل، فرستادن کتاب و سایر کارها این است که فرد و جامعه این گونه بار بیایند، ایمان به خدا و اعمال، طبقِ دستور خدا باشد. برای این که مردم این گونه بار بیایند و تربیت شوند نیاز نیست از غرب تربیت را به این جا وارد کنند به آن صورتی که آن ها میخواهند بچه هایشان را تربیت کنند و ما هم یاد بگیریم که آن گونه تربیت کنیم! آن طور به درد ما نمیخورد، آن نوع تربیت «آمنوا و عملوا الصالحات» تحویل نمیدهد بلکه چیزهایی دیگر تحویل میدهد. آن در را ما باید ببندیم و این در را باز کنیم، این چیزی که خدا دستور داده است، این عمل ِصالح ایجاد میکند.
اهمیت ماه رمضان به عنوان مهمترین عمل صالح
یکی از مهمترین برنامههایی که پروردگار متعال تشخیص داده و اجرا کرده است تا اسباب « آمنوا و عملوا الصالحات » ایجاد شود مسئله روزه ماه رمضان است. بهتر از این برنامه نداریم، تا اثری این گونه داشته باشد که آدم ها به سمت ایمان و انجام دادن عمل صالح گرایش پیدا کنند؛ ما سراغ نداریم؛ لذا روی این ماه رمضان، آمدنش، رفتنش و احکامش در قرآن کریم به شکل مخصوص خدا مانور داده است.
خدا فرموده است: «أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»[5]یعنی درباره همین ماه رمضان قرآن نازل شده است. این را پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله نگفتهاند، بلکه خود خدا گفته است. اهمیت قضیه را میخواهد این گونه به ما برساند؛ یعنی این برنامه و نسخه، پیچیده خدا است نه پیچیده پیغمبراکرم. او که آفریدگار ماست دیده است که اگر ماه رمضان بیاید و ما روزه بگیریم، گرایش به گناه کم و به اعمال صالح بیشتر میشود، لذا آن را واجب کرده است. امّا خداوند متعال دید که مردم توان بیش از این را ندارند، لذا سالی یک بار را واجب کرده است، ولی دو بار هم جا داشت واجب شود؛ زیرا هر بار که پیاده میشود چقدر آثار خوب در انجام واجبات و ترک محرمات به جا میگذارد؛ لذا گفته است که شما الزاماً باید این را انجام دهید، ماه رمضان را باید روزه بگیرید. اگر کسی توان داشت، مانعی نداشت و معذور نبود، عمداً روزهخواری کرد 25 ضربه او را شلاق میزنند؛ اگر سه بار شلاق خورد، بار چهارم دیگر شلاق تطهیرش نمیکند بلکه باید اعدامش کنند. این قدر روزه ماه مبارک رمضان مهم است. چون اگر کسی زیر بار این نرود یعنی میخواهد اوضاع جامعه را به هم بریزد، میخواهد گناه کند، دزدی کند، ظلم کند و این ها خطرناک است؛ لذا پروردگار متعال سخت گرفته است. یکی از برکاتش هم همین است که مردم – و لو همه مردم نتوانند - اما عدّهای موفق میشوند و روزه میگیرند. همین عدّه به برکت روزه موفق میشوند اعمالِصالح ِزیادی انجام دهند. به برکت روزه گناه کم میشود، نماز زیاد میشود، روزه زیاد میشود، دعا زیاد میشود، به فقرا کمک کردن زیاد میشود، همه این ها به برکت روزه زیاد میشود. عمر ماه رمضان زیاد نیست، یک ماه است و تمام میشود، یازده ماه دیگر داریم که باید آنجا غذا بخوریم. در این ماه خیلی ها ذخیره زیادی بدست میآورند، به برکت همین دعا و توبه خیلی رشد میکنند، به انضمام این که پیغمبراکرم صلوات خدا بر او فرمودند: شیاطین در غُل و زنجیر هستند[6].
لزوم حفظ اثر عمل صالح
ماه رمضان چون شکمها خالی است شیاطین هم خیلی کار ندارند؛ چون هر چه که بیایند و وسوسه کنند کسی به دنبال آنها نمیرود؛ یعنی حال ندارد و گرسنه است؛ لذا شیاطین کارشان را برای بعد از ماه رمضان میگذارند. وقتی شکمها سیر شد دوباره آدم گرایش به هرزگی پیدا میکند. آن وقت آدمها هر آنچه را که آنجا ذخیره کردهاند شیاطین به راحتی میبرند. دوباره باید منتظر باشند تا سال آینده که برنامه ماه رمضان آمد یک چیزی کاسبی کنند. آن نتایج حاصله از یک ماه روزه را ما باید تا سال آینده نگه داریم، بعد نتایج ارزنده سال آینده را هم به این نتایج اضافه کنیم، تا نتیجه این شود که آدم چند سال که روزه میگیرد مرتب ایمان او بالا میرود و عمل صالحش بیشتر بشود؛ نه این که ذخیره را از دست بدهد و دوباره از صفر شروع کند! آنهایی که روزه میگیرند این یکی از خطرهایی است که تهدیدشان میکند. وقتی روزه میگیرند شیطان با آنها کاری ندارد، ولی بعد از ماه رمضان جیب هایشان را شیاطین میزنند!
عوامل از بین برنده اثر عمل صالح در کلام امام سجاد علیه السلام
امام سجاد صلوات الله و سلامه علیه نوع کارها و صفاتی که باعث میشود آدم آن ذخائر معنوی عمل صالح را از دست بدهد، در یکی از دعاها معرفی کرده است که این کار نتیجهاش آن است که مقداری از آن ذخائر را آدم از دست بدهد، کار دیگر هم همین جور است و با همه این کارها تمام ذخائر از بین میرود. انسانها زحمت کشیدند و یک ماه روزه گرفتهاند، گناه نکردهاند، امّا به راحتی وقتی شکم پر شد این صفات را از دست میدهند. ایشان این صفات را به این صورت در این جا فرمودهاند یکی از آنها این است که:
بسم الله الرحمن الرحیم
(اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ)[7]
1 – حرص: آدم وقتی فهمید و باور کرد که چیزی خوب است، مفید است، منفعت دارد، پول زاست، پست و مقام از آن در میآید، حرص پیدا میکند. یعنی بیشتر میخواهد آن را به دست بیاورد. این را حرص میگویند. خوب آدم وقتی دید که یک کاری پول زاست، آن کار را بیشتر انجام میدهد که پول بیشتر در بیاورد. یا میخواهد به شهرت برسد، میبیند که یک کاری زودتر او را به شهرت میرساند، حریص میشود که آن را انجام دهد. این حرص باعث میشود که انسان گاهی کارهایی کند که نباید انجام دهد. همین کاری که نباید انجام دهد از آن ذخائر کم میکند؛ لذا نسبت به هیچ کاری نباید حریص شد مگر یک کار که خدا خودش به پیغمبراکرم فرموده است. شما هیچ نمیخواهد به زحمت بیفتی، ایشان نسبت به این حریص است، این عیبی ندارد. [8] آدم حریص به نجات قوم شود، حریص شود نسبت به این که عدّهای اهل تقوا شوند این خوب است، امّا حریص به چیزهایی بد که آن ذخائر را از بین میبرد خطرناک است و باید اجتناب کرد. اگر احساس کردیم که به چیز مادی حریص هستیم باید ترمز کنیم خطرناک است که به جلو برویم.
(وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ)
2- غضب: یکی از آن عواملی که مقدار زیادی از آن ذخائر ماه رمضان را از بین میبرد و از دست ما میگیرد حالت غضب است. آدم که عصبانی میشود نه خدا سرش میشود، نه دین و نه عقل؛ هر کاری که دلش بخواهد میکند. بعد که عقلش سر جایش آمد پشیمان میشود.[9]
راه کنترل غضب
در حالت غضب نه باید حرف زد و نه باید کاری کرد. چون حرف بزنیم گناه میکنیم و اگر کاری هم بکنیم گناه میشود. وقتی غضب از بین رفت آن وقت آدم باید آرام حرفش را بزند. در حال غضب هیچ کاری نباید کرد. چون غضب پرده ضخیمی مقابل عقل و دین و خداست. آدم در آن حال نمیفهمد که خدا چه گفته است، عقل چه گفته است؛ آن چیزی که میخواهد را میگوید، آن هم دیگر پدرِ آن ذخائر معنوی را در میآورد! لذا در حال غضب فقط سکوت توصیه شده است؛ هیچ حرفی هم نباید بزنیم، محلی هم که در آنجا عصبانی شدهایم را ترک کنیم؛ آرام که گرفتیم بعد بیاییم و حرف بزنیم. ولی در آن حالِ غضب اگر یکی به دو کردیم، حتماً در آن گناه خواهد بود : فحش، بیحرمتی، تهمت و... در آن است. آدم تا خلاص نشود و راحت نشود، رها نمیکند! هر چیز از دستش بر بیاید! تیر، تفنگ، چوب، سنگ، همه را در آن جا مصرف میکند. غضب این طور است. جلوی عقل و دین را میگیرد! این راهش است؛ و الّا اگر ما این را تمرین نکنیم قسمت زیادی از آثار روزهها و خدمات ماه مبارک رمضان از بین رفته است.
(وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ)
3- حسد: حسد هم یکی از همان صفت های بد است. انسانی که مبتلا به حسادت نسبت به کسی است درباره انجام حسادت نسبت به او هیچ فروگذار نمیکند. هر چه که بتواند فحش و تهمت و... میزند. همه ذخائر از بین میرود![10]؛ لذا حسد هم یکی از بلاهای بزرگی است که کیسه ذخائر ماه رمضان را خالی میکند! خیلی باید مراقب باشیم که نسبت به نعمتی که کسی دارد حسادت نداشته باشیم.
(وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ)
4- کم صبری: یکی از سپرهای بسیار بزرگ ارتکاب گناه، صبر و تحمّل است[11]. آدمی که صبر نداشته باشد نمیتواند به زن نامحرم نگاه نکند، غیبت نکند، دروغ نگوید. عادت کرده است اصلاح عادت صبر میخواهد، صبر هم تلخ است. اگر صبر ضعیف شد، آدم به راحتی از آن ذخائر کم میکند. حرفهایی میزند، کارهایی میکند، گناه میکند و از آنها کم میشود. بنابراین، خدا به همه صبر داده است. باید تمرین کنیم. در مقام انجام واجبات و ترک محرمات، از این سپر استفاده کنیم. اگر استفاده کنیم صبر تقویت میشود و راحتتر میشویم و کاری نمیکنیم که آن ذخائر را تخلیه کنیم و از دست بدهیم.
(وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ)
5- قناعت نداشتن: و یکی از آنها هم مسئله قناعت است « اکتفاء». آدم زندگی را هر جوری بخواهد میتواند بگذراند؛ روزی 5 تومان خرج کند، روزی 5000 تومان، روزی 50000 تومان هم میشود اگر به آن مقداری که لازم است، اکتفاء کردیم و قناعت کردیم، خیلی از گناهان را مرتکب نمیشویم؛ ذخائر خالی نمیشود. امّا اگر صبر نکردیم، دائم این در و آن در میزنیم تا پول در بیاوریم یکی از این راه ها را شیطان نشانمان میدهد! این از آن کارهایی است که آن ذخائر را تخلیه میکند.
لزوم قناعت برای طلاب
بنابراین به خصوص برای هر مسلمان، بالأخص بر هر شیعه، و از بالأخص هم بالأخصتر برای طلبهها، مسئله قناعت و اکتفاء یکی از ضروریات معاش است؛ و الّا شیطان او را از این راه خارج میکند. به هوای پول و پله به این طرف و آن طرف میرود و دیگر از بین میرود. اگر میخواهیم طلبه باشیم و مروّج دین باشیم و کاری کنیم؛ یک، دو، سه، ده و هر چقدر که سعه وجودیمان اجازه میدهد مردم را با خدا و دین آشنا کنیم، راهش قناعت است. اگر میخواهیم به دنبال مال زیاد برویم و بعد هم زیاد خرج کنیم به درد این کار نخواهیم خورد و شیطان ما را از راه خارج میکند. بنابراین مسئله قناعت یکی از مسائل بسیار مهم زندگی ماست؛ لذا امام صادق علیه السلام میفرمایند: « القناعة کنز مال لاتنفد» یعنی قناعت سرمایهای است که تمام نمیشود[12] امّا ما میخواهیم بیفتیم به خریدن و خوردن! در نتیجه زود ته آن در میآید! باقی را چه کار کنیم!؟ شیطان راه نشان میدهد که بیا آنجا پول در میآید و ما هم میرویم و از بین میرویم!
(وَ شَکَاسَةِ الْخُلُقِ)
6- بد اخلاقی: عامل دیگر بد اخلاقی است. بعضیها بد اخلاق هستند، نمیشود با آنها حرف زد؛ با شنیدن کلامی که نمیپسندد فوراً از کوره در میروند. این کارهایی که انجام میدهد آن ذخائر را تخلیه میکند. مبتلا به گناه میشود، عصبانی میشود، فحش میدهد، توهین میکند، تهمت میزند.
(وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ)
7- شهوت رانی: یکی از صفاتی که خدا به تمام انسانها و حیوانها داده است، شهوت است. نسبت به یک چیزهایی خواست قوی دارند. طبیعت شان از طرف خدا در این جهت به منظور تکثیر نسل تقویت شده است، تحت فشار شهوت قرار میگیرند. دائماً اصرار میکند که کارهایی که دلش میخواهد انجام دهد. خُب این یعنی اگر آن کارهایی که دلش میخواهد انجام داد، آن ذخائر تخلیه میشود. بنابراین شهوت را هم باید با دستور خدا کنترل کرد: با ازدواج، که فکر انسان به این طرف و آن طرف نرود، به انسان فشار نیاورد. اگر فشار بیاورد، انسان را منحرف میکند و به خیلی جاها که نباید برویم، میرویم.
(وَ مَلَکَةِ الْحَمِیَّةِ)
8- قبیله پرستی: حمیّت هم مال قبائل است و ما که در قبائل نیستیم. امّا آنهایی که در ایران در قبائل هستند، هر قبیلهای برای نفرات و افراد قبیله خودش حمیّت دارد. میبیند که فردی از قبیلهاش در گوش فردی از آن قبیله زد، این کار را شهادت نمیدهد. میگوید او مالِ خودمان است! و این درست نیست، زیرا حقّ از بین میرود، به نام حمیّت قبیلهای! ظلم رواج پیدا میکند، این هم یکی از گناهان بزرگ است که ممکن است آدمی را بکشد. اگر شهادت ندهی حقّ از بین میرود، آن ذخائر از بین میرود. اینها عواملی هستند که آن بادکنکِ گنجِ ذخائر ماه رمضان را سوراخ میکند و مقداری از آن ذخائر خارج میشود، و تا ماه رمضان آینده نیامده است، تمام آن خالی میشود.
( وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى)
8 – متابعت هوی و هوس: آدم در تجربه زندگی یک چیزهایی را خورده، یک چیزهایی را دیده، چیزهایی را هم انجام داده است. احساس کرده که خوب است، لذیذ است، خوش آیند است، دنبالش میرود. همیشه دلش میخواهد آن کار را انجام دهد. این هوای نفس هم عقل ندارد که بگوید این بد است، نکن؛ و آن خوب است، آن را انجام بده. خواستنیها را از دم میگوید برو! و اگر کسی به دنبال آن چیزی که دلش میخواهد برود، دیگر چیزی از آن ذخائر باقی نمیماند و همه از بین میرود. یعنی فقط باید گناه کنی و گناه هم آنها را از بین میبرد.
بنابراین مسأله هواپرستی یکی از مسائلی است که در قرآن کریم هم تصریح شده است: آیه شریفه «وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى»[13]. نفس را از هواهای حرام باید نهی کنیم، اجازه ندهیم دنبالش برود. دلش میخواهد، ولی صلاح نیست. در یک جامعه میلیونها آدم زندگی میکنند. اگر بخواهند همه به دنبال هوی نفس بروند، دیگر چیزی نمیماند. بنابراین هوای نفس باید کنترل شود. ابزار کنترل آن هم، واجب و حرام دین است. آن چیزی که واجب است، به دنبال آن برو! آن چیزی که حرام است جلوی نفس را باید بگیری! و دنبالش نروی.
(وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى)
9- فرار از راه خدا: آدم از راه خدا خوشش نیاید. خُب خدا برای هدایت انسانها یک راهی دارد؛ امّا او خوشش نیاید و بخواهد از غربیها راه قرض کند و بگوید آن بهتر است. این فرد از بین رفته است و چیزی ته آن ذخائر نمیماند.
(وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ)
10- غفلت: یکی از عوامل دیگر غفلت از دستورالعملهای خداست. آدم این قدر سرش گرم درآوردن و خرج کردن و زندگی مادی میشود، که فراموش میکند خدا چه خواسته است و چه گفته است! این خواب غفلت سایهای است که شیطان در این سایه میآید و جیب ما را میزند و کاری را که ما نباید انجام بدهیم، به ما تحمیل میکند! این ها هر کدام به نوبه خودشان اندازه ای از آن ذخائر را تخلیه میکنند و چیزی ته آن نمیماند.
بنابراین کسی که میخواهد آن زحماتش بماند، و زحمات سال آینده هم ضمیمه آن بشود؛ و ایمانش رشد کند، باید از این چند تا صفت و از این چند تا کار که امام سجاد فرمودند اجتناب کند؛ مواظب حرص زیاد باشد. مواظب تعقیب شهوت زیاد باشد، مواظب باشد در زندگی با قناعت زندگی کند. مواظب باشد بد اخلاقی نکند؛ چون بد اخلاقی گناه را در آستین خود دارد. این ها همه، برای انسان راه نزدیک به گناه کردن را دارد. گناه هم عامل بزرگی است که تمام ذخائر روزه ماه رمضان را کم از دست ما میگیرد و کیسه خالی میشود.
(وَ تَعَاطِی الْکُلْفَةِ)
11- تکلّف در زندگی: تکلّف هم یک حالتی است که بعضیها دارند، اما همه ندارند. یک مهمان دعوت میکنند به اندازه ده نفر غذا میپزند! می گوید آبرو دارم و غیره؛ از همین مزخرفات. تکلّف نباید بکنیم. مهمان آمد، اگر داری جلویش بیاور، اگر نداری و یک دانه گوجه فرنگی داری بگذار جلویش؛ آزاد باش! این خوب است؛ و الّا باید پول قرض کنی. آن وقت فردا حرف های دیگری در میآید. «این در، به در دیگر متصل میشود». هر چه هست همان را بگذار. خیرُالجود، بذلُ الموجود[14]. چه چیزی داری؟ همان را بیاور. بعضیها بودند وقتی مهمان به خانهشان میرفت یک دانه گوجه فرنگی میآوردند، چون همین را داشتند. مردم هم میدانستند که این اهل بخل نیست؛ الآن چیزی ندارد. اگر داری، بیشتر بیاور. اگر نداری، همین مقدار. این روحیه را باید داشته باشی که اگر روزی نداشتیم، به زحمت نیافتیم. اگر به تکلّف بیافتیم، برویم نسیه بگیریم و...، این ها همه مشکلات ایجاد میکند.
(وَ إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ)
12- ترجیح حق بر باطل: این هم یک حالتی است. هم حقّ داریم هم باطل داریم. گاهی حقّ طلوع میکند و گاهی هم باطل. بعضیها وقتی باطل طلوع میکند و حقّ هم طلوع میکند، باطل را بر حقّ ترجیح میدهند! چرا؟ چون از آن باطل پول در میآید، وعده پست و مقام به او میدهند یا...! به آن طرف میرود. این هم اسباب ارتکاب گناهان زیادی است و آن ذخائر خالی میشود.
(وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ)
13- اصرار برگناه صغیره: آدم اگر یک بار گناه صغیره کند و گناه کبیره را ترک کند، خدا گناه صغیره او را میبخشد و نمینویسد. امّا اگر صغیره دو بار شد گناه «کبیره» میشود و ملائک مینویسند. اصرار بر صغیره، یکی از خطرات بزرگ است. اصرار یعنی دوباره، سه باره و چهار باره انجام دهد. سر از کبائر در میآورد[15]. آن ذخائر خالی میشود؛ اگر قبلاً خالی نشده باشد!
(وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَةِ)
14- کوچک شمردن گناه: بعضیها عادت کردهاند یا به مسائل دینی جهل دارند؛ گناه برایشان سبک است. به خطر واقعی گناه توجّه ندارند. میگوید چیزی نیست. مثلاً فلانی آدم میکشد، حالا من جیب بری کردهام طوری نیست! این باعث میشود آدم چون گناه را کوچک میشمرد، بیشتر آن را انجام دهد[16]. هر باری که انجام میدهد، آن وقت کیسه ذخائر خالی میشود.
(وَ اسْتِکْبَارِ الطَّاعَةِ)
15- سنگین دانستن فرمان خدا: نماز خواندن برای بعضیها سنگین است. خمس دادن سنگین است. متمول و ثروتمند است، شرائط هم برایش هست، ولی مکّه نمیرود. برایش سنگین است! سنگین بودن یعنی چه؟ یعنی ترک میکند، و ترک یعنی گناه کبیره و آن ذخائر خالی میشود.
(وَ مُبَاهَاةِ الْمُکْثِرِینَ)
16- فخر فروشی: حالا خدا به کسی نعمت زیاد داده است. زمین خریده بود متری دوقِران حالا شده دو میلیون تومان، پولدار شده است. حالا مینشیند این طرف و آن طرف فخر میفروشد! این یکی از آن کارهایی است که انسان را دعوت به گناه می کند و ذخائر خالی میشود.
(وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّینَ)
17- تحقیر فقرا: فقرا را تحقیر میکند، میگوید شما ندارید و بیچارهاید، و از این حرفها میزند. آن ها را سرشکسته میکند! از این ها گناه در میآید و ذخائر خالی میشود.
(وَ سُوءِ الْوِلَایَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَیْدِینَا)
18- بد سرپرستی: بعضیها پدر دارند، مادر دارند، نوکر دارند، کلفت دارند، بعضی کارخانه دارند و 30 تا 40 تا کارگر دارند. وظیفه صاحب کارخانه نسبت به این کارگرها یک چیزی است که باید مراعات کند. اگر بخواهد برای این ها کلک درست کند و از حقوقشان بزند، نمیشود! اگر بزنی، ذخائر خالی میشود.
(وَ تَرْکِ الشُّکْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا)
19- ناسپاسی: بعضیها به بعضی دیگر خدمت میکنند، باید سپاسگزاری کنیم[17]. دستور این است : هر کسی به کسی خدمتی کرد یا باید مثل او را تو هم انجام بدهی و یا سپاسگزاری زبانی بکنی. این نه مثل آن را انجام میدهد و نه تشکر میکند ! خیلی به خودش میبالد. مثلاً میگوید این که چیزی نیست ! این یکی از کارهایی است که آدم در اثر همین صفت کارهای بد انجام میدهد و ذخائر خالی میشود.
(أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً)
20 – یاری ظالم: در جامعه زیاد اتفاق میافتد بعضیها ظالمند، ظلم میکنند، بعضیها هم روی شرائطی به ظالم کمک میکنند. فکر میکنند اگر به آن ظالم کمک کنند به آنها پُستی یا پولی میدهد! کمک به ظالم باعث میشود او ظلم بیشتری کند و تو هم شریکی! آن ذخائر خالی میشود.
ظلم
هم ظلم حرام است و هم اعانت بر ظالم حرام است و هم تمایل به ظالم حرام است؛ هر سه حرام است. این قدر مسئله تمایل به ظالم مشکل است آیه شریفه «وَ لاَ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ»[18] مال کسانی است که قلباً فلان ظالم را دوست دارند. نباید دوست داشته باشی. همین دوست داشتن باعث میشود که به طرف او بروی، گاهی هم کمکش کنی؛ او هم بیشتر ظلم میکند، بنابراین این ها از گناهانی است که باعث میشود انسان آن ذخائر را از دست بدهد.
(أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً)
21- بیتفاوتی نسبت به مظلوم: یک کسی مظلوم است و حقّ او را بردهاند و خودش نمیتواند کاری کند نمیتواند داد بزند، از ما کمک میخواهد. بر ما هم لازم است که او را کمک کنیم تا حقّ او را ظالم نبرد. اگر بنشینیم و تماشا کنیم و مثلاً بگوییم فلانی بدش میآید، این جایز نیست. آن ذخائر خالی میشود و از بین میرود.
(أَوْ نَرُومَ مَا لَیْسَ لَنَا بِحَقٍّ)
22- زیاده خواهی: یا برویم دنبال تحصیل چیزی که حقّ به ما اجازه نمیدهد به دنبال آن برویم. مثلاً من میخواهم بروم در انتخابات شرکت کنم و رئیس جمهور بشوم، خُب من شرائطش را ندارم. نه میتوانم و نه بلدم. شروع کنم خانهام را بفروشم، مِلکَم را بفروشم و خرج کنم که رئیس جمهور بشوم! در این راه شما گرفتار کارهایی میشوی که نباید بشوی. پس کیسه خالی میشود!
بنابراین هر کسی نباید دنبال هر کاری برود. باید ببیند برای چه کاری آماده است، توان چه کاری را دارد، همان را تعقیب کند. والّا همه دلشان میخواهد رئیس جمهور بشوند. امّا کار رئیس جمهور را هر کسی نمیتواند انجام دهد. بیخوابی شب دارد، به زحمت باید بیفتی، استراحت ندارد، خیلی کارها دارد که تو خبر نداری! خیال میکنی که هر وقت جایی میرود فقط دنبالش میریزند! شما از آشپزی فقط آش خوردنش را بلدی! گرفتاری زیاد دارد؛ لذا گفتهاند اگر دنبالش بروی، باید خیلی چیزهایی را که نباید لگد کرد، لگد کنی.
(أَوْ نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیْرِعِلْمٍ)
23- فتوای بدون علم: یا سؤالی را که بلد نباشیم، از ما سؤال میکنند ما جاهلانه جواب دهیم. باید بگوییم ما بلد نیستیم، راحت[19]. امّا احساس کنی اگر بگویی بلد نیستم برای تو بد است؛ بلکه همه باید معتقد باشند که تو همه چیز را بلد هستی! دروغ بگویی، عوضی بگویی، این بادکنک ذخائر ماه رمضان را سوراخ میکند، همه را از دست میدهید.
(وَ نَعُوذُ بِکَ أَنْ نَنْطَوِیَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ)
24- بد خواهی دیگران: گاهی اتفاق میافتد که انسان نسبت به کسی در دلش غِش پدید میآید. یعنی مثلاً میخواهد او ورشکست شود، پسرش بمیرد، دخترش در خانه بماند، و یا هر چیز بدی را نسبت به او آرزو کند چون اذیّتش کرده، یا اتفاقی افتاده! این حالت خطرناک است. چون اگر بخواهی، باید دست به کارهایی بزنی، تا آن چیزی که میخواهی؛ تحقّق پیدا کند. آن هم معصیت است و آن ذخائر را خالی میکند.
(وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا)
25- عجب: حالا شما کارهای خیر انجام بدهی و بعد مبتلا به عُجب بِشوی و بگویی که من این همه کار خیر انجام دادم! این ها آدم را آماده میکند برای بعضی از گناهان که آن ذخائر را خالی کند[20].
(وَ نَمُدَّ فِی آمَالِنَا)
26- آرزوهای بزرگ: یکی از خطرات زندگی انسان طول أمَل است. آرزوهای طولانی که هیچوقت به آن نمیرسد. این زمین را بخرم و بعد از صد سال هزار برابر میشود! بنشین تا صد سال برسد! و فردا هم از این آمال و آرزوها میمیرد و به آن دنیا میرود.
(وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ سُوءِ السَّرِیرَةِ)
27- بد ذات شدن: بعضیها بد باطن هستند. هم حسودند، هم بدبین هستند، هم غِشّ أحَد دارند. بد باطن هستند. باطنشان طوری است که با هیچ کسی خوب نیست. برای هیچ کسی خیر نمیخواهد. این هم منشأ تمام گناهان است، که آن ذخائر را خالی میکند.
(وَ احْتِقَارِ الصَّغِیرَةِ)
28- کوچک دانستن گناه صغیره: اگر گناه صغیره را کوچک بدانیم، کبیره میشود. صغیره یک مرتبهاش صغیره است، اگر آن را کوچک بشماریم، دوباره هم مرتکب میشویم؛ آنگاه کبیره میشود.
(وَ أَنْ یَسْتَحْوِذَ عَلَیْنَا الشَّیْطَانُ)
29- غفلت از شیطان: شیطان هم مترصّد ما است. ما از او غافلیم، ولی او دائماً مواظب ما است که ما چه موقع غافل میشویم که به سراغ ما بیاید! اگر ما مکر شیطان و وسوسه شیطان را ناچیز گرفتیم، گرفتارش خواهیم شد.
(أَوْ یَنْکُبَنَا الزَّمَانُ)
30- زمین خوردن در زمان ها: گاهی مصیبتهایی در زمان پیش میآید مثلاً ممکن است حاکم ظالمی بیاید و شیعه را از بین ببرد. این هم بلای بزرگی است که در آن زمانها بود و الآن الحمد لله نیست. آن وقتها سلاطین حکّام و استاندارها همه آن طرفی بودند و با شیعه بد بودند و اذیّت میکردند و زندان میانداختند و اموالش را هم مصادره میکردند و صدایش هم به جایی نمیرسید، چون قاضی هم از آنها بود مردم هم از آنها بودند و صدایش به جایی نمیرسید؛ این را زمین خوردن در زمانها میگویند.
( أَوْ یَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ )
31- سلطان جور:سلطان هم یکی از مشکلات بوده است. اگر میفهمیدند که این آقا شیعه است اذیّتش میکردند، زیارت امام حسین علیه السلام هم نمیتوانستند! بروند میگفتند اینها میفهمند؛ اذیّت میکنند.
(وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسرَافِ)
32- اسراف: یکی از چیزهایی که گناه کبیره است و خیلی از پولدارها مبتلا هستند مسأله اسراف است. بیش از حد مصرف میکنند، چون میگویند ما که داریم! مثلاً با آب شُرب ماشین میشویند، پیاده رو را میشویند، درختها را آب میدهند. میگویند هرچه که پول آب بیاید پرداخت میکنیم! این اسراف است. تو باید به اندازه خودت مصرف کنی، نه آن مقداری که پول داری. آب، برق، نان و ... همه اینها این جوری است. مصرف همه باید به اندازه باشد. بیش از اندازه اسراف و گناه کبیره است. نص قرآن کریم است «إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»[21]. بنابراین اینها چیزهایی است که ارتکابش باعث میشود که ذخائر روزهی ماه رمضان از بین برود.
(وَ مِنْ فِقْدَانِ الْکَفَافِ)
33- فقرامکانات: یکی از مشکلات هم همین است که آن مقداری که انسان به صورت واقعی به مادیات نیازمند است، آن مقدار را دارا نباشد. آن مقداری که من را کفایت میکند، آن مقدار درآمدم نباشد و کمتر از آن باشد و باعث شود انسان برود در کوچه پس کوچهها که اضافه پیدا کند. آنگاه شیطان دست او را میگیرد و کارهای پر خیر و برکت را نشان او میدهد! میگوید که بیا برویم آنجا فلان کاره شو؛ بیا برویم آنجا آن کار را کن تا کارت درست شود! این هم باعث میشود که انسان دست به کارهایی بزند که نباید بزند.
(وَ نَعُوذُ بِکَ مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ)
34- شماتت دیگران: گاهی اتفاق میافتد که انسان دشمن دارد. مثلاً بچهاش میمیرد و دشمن خوشحال میشود. ورشکست میشود، او خوشحال میشود. این خوشحال شدنِآنها بر نفوس خیلی سنگین است، که برای جبران ممکن است دست به کارهای خطرناک بزند. این گناه است و در نتیجه آن ذخائر خالی میشود.
(وَ مِنَ الْفَقْرِ إِلَى الْأَکْفَاءِ)
35- نیاز مادی به هم سطح: اگر آدم به آنهایی که همسنگ خودش هستند احتیاج پیدا کند، نه به آنهایی که بالاتر از خودش هستند، این هم بر هر نفسی آسان نیست و مشکل است. ناراحت میشوند و دست به یک کارهایی میزنند. حرف میزنند، چپ و راست میگویند.
(وَ مِنْ مَعِیشَةٍ فِی شِدَّةٍ)
36- زندگی سخت: اگر زندگی سخت باشد، زن ناسازگار باشد، بچّه ها معتاد شوند و همسایهها اذیّت کنند، از آن طرف مالیات بیاید، دائم از چپ و راست بر آدم اذیّتی بیاید، این هم مشکل است. به آدم فشار میآید که نتواند خودش را حفظ کند و وادار میشود یک راه نجاتی پیدا کند، و شیطان به آدم راه نشان میدهد!
(وَ مِیتَةٍ عَلَى غَیْرِ عُدَّةٍ)
37 – مرگ بدون توشه و زاد: یکی از مشکلات هم این است، آدم بالاخره باید بمیرد و هر کس که هست -«إِنَّکَ مَیِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَیِّتُونَ»[22]- همه باید بمیرند. بعضیها میمیرند، اما چمدانشان پر است: وظایف را انجام دادهاند و حاضر هستند. هر وقت که حضرت عزرائیل بیاید میگویند بفرما! نه نماز قضا دارند، نه روزه قضا دارند، نه خمس بدهکارند، نه کسی را اذیّت و آزار کردهاند که راضی نبوده باشد. همه این ها را انجام داده است؛ لذا راه میاُفتد و میرود. این «موت علی عُدّة» است. آماده مردن است. امّا کسی هست که نماز نخوانده، روزه نگرفته، خمس نداده، به مردم ظلم کرده، جیب مردم را زده است و کارهای دیگر از این قبیل! این آماده مردن نیست. اوّلِ مردن، اوّلِ بدبختی او است! این هم بلای بزرگی است که آدم کارهایی کرده است که نباید میکرد و جبران هم نکرده است، حالا که میخواهد بمیرد، بر سر خودش میزند!
(وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ الْحَسْرَةِ الْعُظْمَى، وَ الْمُصِیبَةِ الْکُبْرَى)
38- حسرت قیامت: از همه اینها مهمتر آن حسرت عظمای قیامت است! آدم وظیفهاش را انجام نداده است و میبیند که در آنجا اوضاع خطرناک است و پشیمان میشود غصّه میخورد و آن هم دیگر به درد نمیخورد. این ها پشت سرهم از دنیا شروع میشود و به آنجا ختم میگردد همه اینها بلا و مصیبت بسیار بزرگی است که این جا میشود آن را درست کرد و اگر این جا درست نکنیم، دیگر در آن جا قابل اصلاح نیست.
امیدوارم پروردگار متعال به همه ما توفیق مرحمت کند این مواردی که امام سجاد علیه السلام فرمودند مراعات کنیم، تا آن ذخائر روزه ماه رمضانمان از بین نرود، بلکه سال آینده هم اضافه شود و همین طور تا آخر به صورت رشد ایمان در ما ظهور کند ان شاء الله.
نثار ارواح طیّبهی خاتم انبیاء و حضرات معصومین علیهم الصلاة والسلام و شهدای خط تشیع و امام شهدا سه صلوات ختم کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
درس اخلاق حضرت آیت الله خوشوقت تهرانی (اعلی الله مقامه)مدرسه علمیه حضرت صاحب الأمر عجل الله فرجه 13/08/1389
[1] - در ابتدای هر جلسه اخلاق آیاتی از قرآن کریم قرائت میشود.
[2] - سوره مبارکه رعد آیه 29
[3] - این جمله 51 بار در قرآن کریم تکرار شده است.
[4] - سوره مبارکه بینه آیه 7
[5] - سوره مبارکه بقرة آیه 185
[6] - ... عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُقْبِلُ بِوَجْهِهِ إِلَى النَّاسِ فَیَقُولُ یَا مَعْشَرَ النَّاسِ إِذَا طَلَعَ هِلَالُ شَهْرِ رَمَضَانَ غُلَّتْ مَرَدَةُ الشَّیَاطِینِ وَ فُتِحَتْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَ أَبْوَابُ الْجِنَانِ وَ أَبْوَابُ الرَّحْمَةِ وَ غُلِّقَتْ أَبْوَابُ النَّارِ وَ اسْتُجِیبَ الدُّعَاءُ .... ( کافی ج4ص67
[7] - عبارت های داخل ( پرانتز) دعای هشتم صحیفة سجادیة ، ص: 58
[8] - « لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیم» (سوره مبارکه توبه آیه 128
[9] - ... قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام الْغَضَبُ مَمْحَقَةٌ لِقَلْبِ الْحَکِیمِ وَ قَالَ مَنْ لَمْ یَمْلِکْ غَضَبَهُ لَمْ یَمْلِکْ عَقْلَهُ (کافی ج2 ص 302
[10] - .... قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام آفَةُ الدِّینِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ. (کافی ج2 ص307
[11] - ... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ الْعَبْدُ أَوْ کَرِهَ وَ لَا یَرْضَى عَبْدٌ عَنِ اللَّهِ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهُ فِیمَا أَحَبَّ أَوْ کَرِهَ(کافی ج2 ص 60
[12] - ... عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّهُ قَالَ : الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا یَنْفَدُ (مستدرک الوسائل ج15 ص226
[13] - (سوره مبارکه نازعات آیه 40
[14] - بهترین پذیرایی بخشیدن همان که داری میباشد .
[15] -... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ لَا صَغِیرَةَ مَعَ الْإِصْرَارِ وَ لَا کَبِیرَةَ مَعَ الِاسْتِغْفَارِ (کافی ج2 ص 289
[16] - ... سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام یَقُولُ : لَا تَسْتَکْثِرُوا کَثِیرَ الْخَیْرِ وَ لَا تَسْتَقِلُّوا قَلِیلَ الذُّنُوبِ فَإِنَّ قَلِیلَ الذُّنُوبِ یَجْتَمِعُ حَتَّى یَکُونَ کَثِیراً وَ خَافُوا اللَّهَ فِی السِّرِّ حَتَّى تُعْطُوا مِنْ أَنْفُسِکُمُ النَّصَفَ.( کافی ج2 ص288
[17] -...سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهما السلام یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍ شَکُورٍ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِعَبْدٍ مِنْ عَبِیدِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَ شَکَرْتَ فُلَاناً فَیَقُولُ بَلْ شَکَرْتُکَ یَا رَبِّ فَیَقُولُ لَمْ تَشْکُرْنِی إِذْ لَمْ تَشْکُرْهُ ثُمَّ قَالَ أَشْکَرُکُمْ لِلَّهِ أَشْکَرُکُمْ لِلنَّاسِ. (کافی ج2 ص99
[18] - سوره مبارکه هود آیه 113
[19] - ... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ مِنْکُمْ عَمَّا لَا یَعْلَمُ فَلْیَقُلْ لَا أَدْرِی وَ لَا یَقُلْ اللَّهُ أَعْلَمُ فَیُوقِعَ فِی قَلْبِ صَاحِبِهِ شَکّاً وَ إِذَا قَالَ الْمَسْئُولُ لَا أَدْرِی فَلَا یَتَّهِمُهُ السَّائِلُ. (کافی ج1 ص42
[20] - ... عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ دَخَلَهُ الْعُجْبُ هَلَکَ. ( کافی ج2 ص313
[21] -سوره مبارکه اعراف آیه 31
[22] - سوره مبارکه زمر آیه 30